این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
نگار سراج؛ محمدسعید ذکایی
چکیده
نغمه های خاموش مادرانه؛ روایتی پدیدارشناسانه از رهاسازی نوزادان در زنان معتادمادرانگی به عنوان یک سمبل خاص، عینی، آشنا، متمایز، جهانی و مقدس ابعاد مختلف زندگی زنان را تحت تاثیر خود قرار داده است و هویت جنسیتی آنها با ایفای این نقش تقویت می گردد. هدف از پژوهش حاضر ارایه فهمی از جنس پدیدارشناسی از تجربه مادری در میان زنان مبتلا به سوءمصرف ...
بیشتر
نغمه های خاموش مادرانه؛ روایتی پدیدارشناسانه از رهاسازی نوزادان در زنان معتادمادرانگی به عنوان یک سمبل خاص، عینی، آشنا، متمایز، جهانی و مقدس ابعاد مختلف زندگی زنان را تحت تاثیر خود قرار داده است و هویت جنسیتی آنها با ایفای این نقش تقویت می گردد. هدف از پژوهش حاضر ارایه فهمی از جنس پدیدارشناسی از تجربه مادری در میان زنان مبتلا به سوءمصرف مواد به مخاطب می باشد. این مطالعه از روش کیفی و از نوع پدیدار شناسی هرمونتیک می باشد. مضامین از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با ده نفر از مادران مبتلا به سوءمصرف مواد که در سه ماه متوالی نوزادان خود را در بیمارستان مهدیه تهران رها نموده اند، به دست آمد. واحد های نمونه در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در دسترس و تجزیه و تحلیل مضامین به روش دیکلمن انجام شد. در نهایت با استفاده از تحلیل مضامین بر اساس روش دیکلمن پنج تم اصلی برای بیان تجارب زیسته مادران مبتلا به سوءمصرف مواد استخراج شدند. تم های اصلی در این پژوهش عبارتند از؛ " انجماد عاطفی در تجربه مادرانه"،"گسست هویتی"،" سوگیری ارایه دهندگان خدمات و انگ ساختاری در مراقبت از زنان باردار مصرف کننده مواد"،" احساس فقدان عاملیت در انتخاب" و " تجربه تناقضات عاطفی میان وابستگی و جدایی". نتایج پژوهش نشان داد که برساخت مادران معتاد از مادرانگی های خود باعث تجدید مفاهیم در دل مادرانگی برای آن ها و دیگران شده است.کلیدواژه ها؛ مادرانگی، مادران مبتلا به سوءمصرف مواد، پدیدار شناسی، تجربه زیسته
این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
سمیه پیشکار؛ عبدالرضا ادهمی؛ حسین دهقان
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تجردگزینی زنان شاغل در دستگاههای اجرایی تهران و تأکید بر شاخصهای سبک زندگی مدرن انجام شده است. روش تحقیق کیفی با رویکرد دادهبنیاد بهکار گرفته شد و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 13 نفر از خبرگان حوزه خانواده گردآوری شدند. نتایج نشان میدهند که تجردگزینی زنان شاغل تحت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر تجردگزینی زنان شاغل در دستگاههای اجرایی تهران و تأکید بر شاخصهای سبک زندگی مدرن انجام شده است. روش تحقیق کیفی با رویکرد دادهبنیاد بهکار گرفته شد و دادهها از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 13 نفر از خبرگان حوزه خانواده گردآوری شدند. نتایج نشان میدهند که تجردگزینی زنان شاغل تحت تأثیر سه مقوله اصلی شامل تحولات اجتماعی، ابعاد مالی و اقتصادی و ویژگیهای فرهنگی و هویتی قرار دارد.در حوزه تحولات اجتماعی، بازتعریف ارزشها و نگرش های اجتماعی، پذیرش سبک زندگی جدید فرزندان توسط والدین، پذیرش سبک زندگی جدید فرزندان توسط والدین، دگرگونی در سطح کلان و خرد و تزلزل در انتخاب های فردی از مفاهیم اصلی تأثیرگذار بودند. از نظر ابعاد مالی و اقتصادی، مشارکت زنان در بخش اقتصاد و بالا رفتن هزینه های ازدواج، زنان را به انتخاب سبک زندگی مجردی سوق داده است. همچنین، در بعد فرهنگی و هویتی، توجه به سرمایه فرهنگی در خانواده، تغییر الگوهای اوقات فراغت و تحول ارزش های زنانه نقش کلیدی در تغییر نگرش زنان به ازدواج داشته است.نتایج این پژوهش نشان میدهند که تجردگزینی زنان شاغل فقط یک انتخاب فردی نیست، بلکه به تحولات ساختاری جامعه مربوط میشود. تغییر نگرشهای اجتماعی، افزایش حضور زنان در فعالیتهای اقتصادی و علمی، فشارهای اقتصادی و تغییرات فرهنگی موجب تأخیر در ازدواج و افزایش تمایل به استقلال شده است. این تغییرات ضرورت تدوین سیاستهای اجتماعی متناسب با نیازها و اولویتهای زنان شاغل را ایجاب میکند.
این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
زهرا نادری ملک؛ حسین یحیی زاده پیر سرایی؛ الهام محمدی
چکیده
سرطانها برای زنان تجربهای ناراحتکننده و دشوار محسوب میشود. با وجود چالشهای متعدد ناشی از این بیماری، بهویژه برای زنان متأهل، مطالعات محدودی به بررسی این چالشها پرداختهاند. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالشهای تجربهشده توسط زنان از ابتلا به سرطانهای زنانه، به روش کیفی و با تکنیک تحلیل تماتیک انجام شد. فرایند انجام مطالعه ...
بیشتر
سرطانها برای زنان تجربهای ناراحتکننده و دشوار محسوب میشود. با وجود چالشهای متعدد ناشی از این بیماری، بهویژه برای زنان متأهل، مطالعات محدودی به بررسی این چالشها پرداختهاند. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالشهای تجربهشده توسط زنان از ابتلا به سرطانهای زنانه، به روش کیفی و با تکنیک تحلیل تماتیک انجام شد. فرایند انجام مطالعه از آذر 1402 شروع شده و جمع آوری دادهها و انجام مطالعه تا خرداد 1403 به طول انجامیده است. نمونهگیری بهصورت هدفمند بر روی ۲۴ زن متأهل مبتلا به سرطانهای زنانه ساکن در شهر قم صورت گرفت؛ مشارکتکنندگان در رده سنی ۲۰ تا ۶۵ سال قرار داشتند. در این پژوهش، در مجموع، ۹ مقولهی اصلی و33 مضمون فرعی شناسایی گردید و تم نهایی «بدکارکردی چندجانبه» بهعنوان جمعبندی تجارب زیستهی مشارکتکنندگان استخراج شد.تمهای اصلی در هر مرحله شامل موارد زیر بودند: در مرحلهی اول، مواجههی اولیهی دردناک با بیماری؛ در مرحلهی درمان، تهدید نقش همسری، آشفتگی روحی، آسیبپذیری عاطفی، کاهش حمایت خانوادگی، محدودیت ساختاریافتهی خدمات، کیفیت خدمتدهی کادر درمان؛ و در مرحلهی پس از درمان، تهدید جایگاه نقش همسری-مادری، دلهرهی روانی و مادی بازگشت بیماری. نتایج نشان داد زنان متأهل مبتلا به سرطانهای زنانه، از لحظهی اطلاع از بیماری تا بعد از درمان، با چالشهای مختلفی روبهرو میشوند. شناخت این چالشها میتواند درک مناسبی از مسائل این گروه از زنان در هر مرحله ارائه دهد تا متخصصان، در کنار درمانهای پزشکی، با توجه به این مسائل، برنامههای کمکی مؤثر و جامعتری برای بهبود وضعیت سلامتی آنان در ابعاد همهجانبه طراحی کنند.
این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
حمیده عادلیان راسی
چکیده
مدیریت فرآیندهای بازیابی پس از بروز بحران های طبیعی نقش حیاتی در کاهش اثرات منفی و بازگرداندن وضعیت عادی جامعه دارند. این فرآیندها نیازمند برنامهریزی دقیق، استراتژیهای مؤثر و همبستگی میان نهادهای مختلف است تا بتوان در مقابل چالشهای پس از بحران تاب آوری لازم را داشت. هدف این مطالعه شناخت چالشها و موانع در فرآیند بازیابی جسمی ...
بیشتر
مدیریت فرآیندهای بازیابی پس از بروز بحران های طبیعی نقش حیاتی در کاهش اثرات منفی و بازگرداندن وضعیت عادی جامعه دارند. این فرآیندها نیازمند برنامهریزی دقیق، استراتژیهای مؤثر و همبستگی میان نهادهای مختلف است تا بتوان در مقابل چالشهای پس از بحران تاب آوری لازم را داشت. هدف این مطالعه شناخت چالشها و موانع در فرآیند بازیابی جسمی – روانی – اجتماعی پس از بحران است. این مطالعه کیفی و با مشارکت 20 نفر از متخصصان حوزه بحران و بازیابی صورت گرفت. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمونی بود. نتایج به دو بخش اصلی تقسیم میشود: (الف) چالشها و پیچیدگیهای مسیر بازیابی و (ب) بهرهوری و پویایی سیستمهای بازیابی. در بخش نخست، با توجه به وضعیت موجود، مشکلات و موانع در فرآیند بازیابی پس از بحران تشریح شده است که شامل موانع ساختاری، مدیریتی و منابع میباشد. در بخش دوم، تمرکز بر استراتژیهای توسعه و تقویت سیستمهای بازیابی برای افزایش بهرهوری، انعطافپذیری و پویایی در مواجهه با بحرانها است. نتایج راهکارهایی جهت بهبود عملکرد و مقاومت سیستمها در آینده ارائه می دهد.
این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
شفیعه قدرتی؛ فاطمه یاوری؛ حسین قدرتی
چکیده
این پژوهش به بررسی تجربه خشونت خانوادگی علیه زنان افغانستان، در بستر سقوط دولت در مرداد ۱۴۰۰ و حاکمیت دوباره طالبان میپردازد. با بهکارگیری رویکرد کیفی و استفاده از روش نظریه زمینهای، دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با ۲۰ زن افغانستانی گردآوری شده است. اطلاعات توسط نمونهگیری هدفمند جمعآوری و تحلیل دادهها بهوسیله ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی تجربه خشونت خانوادگی علیه زنان افغانستان، در بستر سقوط دولت در مرداد ۱۴۰۰ و حاکمیت دوباره طالبان میپردازد. با بهکارگیری رویکرد کیفی و استفاده از روش نظریه زمینهای، دادهها از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته با ۲۰ زن افغانستانی گردآوری شده است. اطلاعات توسط نمونهگیری هدفمند جمعآوری و تحلیل دادهها بهوسیله کدگذاری باز، محوری و گزینشی بر اساس رهیافت اشتراوس و کوربین صورت گرفت. مصاحبهها به ۲۰۰ مفهوم، ۱۷ مقوله محوری و یک مقوله هستهای کدگذاری شد. مدل پارادایمی پژوهش بر اساس شرایط علّی، راهبردها و پیامدها شکل گرفت و مقوله هستهای نهایی، «تشدید خشونت خانگی در شرایط آنومیک نوپدید» شناسایی شد. از نظر زنان افغانستانی، بازگشت طالبان باعث افزایش محدودیتهای اجتماعی و اقتصادی گردیده و این امر به تشدید خشونت خانگی منجر شده-است. این مطالعه برای اولین بار از مدل پارادایمی جامع جهت تحلیل تأثیرات سیاسی بر خشونت خانگی استفاده نموده و بیان میدارد که شرایط جدید سیاسی منجر به تقویت قوانین سنتی، ساختارهای مردسالارانه و فشارهای اقتصادی شده که این عوامل بر افزایش خشونت خانگی تأثیرگذار بودهاند. زنان نیز با استفاده از راهبردهای مدارا مدارانه و پیشگیرانه جهت کاهش خشونت اقدام نمودهاند. این نتایج، ضرورت برنامههای حمایتی و آگاهیبخشی را برای کاهش خشونت خانگی آشکار مینماید.