فاطمه سالاریان؛ سعید معیدفر؛ محمد زاهدی اصل
چکیده
این پژوهش با جمعآوری و گزارش برنامههای مهم مداخلهی دولتی در حوزهی کار خیابانی کودکان کوشیده است تا در گام نخست چشماندازی سراسری از برنامههای مداخله در سطح جهان را به وسیلهی روش اسنادی و کتابخانهای فراهم بیاورد. در گام دوم، پژوهش حاضر با توجه به موضع جامعهباورانه و انتقادی خود به ارزیابی این برنامهها دستزده و کوشیده ...
بیشتر
این پژوهش با جمعآوری و گزارش برنامههای مهم مداخلهی دولتی در حوزهی کار خیابانی کودکان کوشیده است تا در گام نخست چشماندازی سراسری از برنامههای مداخله در سطح جهان را به وسیلهی روش اسنادی و کتابخانهای فراهم بیاورد. در گام دوم، پژوهش حاضر با توجه به موضع جامعهباورانه و انتقادی خود به ارزیابی این برنامهها دستزده و کوشیده است نگاه نئولیبرالی نهفته در پس این برنامهها را آشکار کند و نقش آن را در آسیبپذیری و ناپایداری این برنامهها روشن سازد. در حقیقت در اینجا از رهگذر یک فراتحلیل بر روی ارزشیابیهای صورتگرفته از برنامههای موفق، نگاه نئولیبرالی همچون مجموعهی از سیاستگذاریها و برنامهریزیها تشریح شده که سد راه رسیدن این برنامهها به هدف لغو پایدار کار خیابانی کودکان است. نتایج این پژوهش بیانگر این هستند که برنامههای مداخله همگی در جهت افزایش رشد اقتصادی طراحی شدهاند و به همین سبب دچار آسیبهایی چون موقتی بودن، محدودیت، گسستگی و غیر بهینه بودن هستند. از دل نتایج به دست آمده و با توجه به آوردههای بخش تحلیلی پژوهش در بخش پایانی آن مدلی با تکیه بر ارزشهای فراگیری، یکپارچگی، کیفینگری و پایداری طراحی و پیشنهاد شده است.
حامد صادق مقدم جوان؛ مرضیه قرائت خیابان؛ حمیده عادلیان
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدل جبرانی مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر سازگاری اجتماعی افراد بهبودیافته از اعتیاد انجام شده است. روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری این پژوهش همه افراد شرکتکننده در گروه خودیار رهپویان رهایی شعبه تهران پس از ترک اولیه ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مدل جبرانی مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر سازگاری اجتماعی افراد بهبودیافته از اعتیاد انجام شده است. روش تحقیق شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل و آزمایش است. جامعه آماری این پژوهش همه افراد شرکتکننده در گروه خودیار رهپویان رهایی شعبه تهران پس از ترک اولیه سوءمصرف بوده اند. ابتدا پرسشنامه سازگاری اجتماعی توسط افراد تکمیل شد. سپس تعداد 30 نفر از افرادی که نمره سازگاری اجتماعی آنها کمتر از دیگر افراد در این گروه بود و معیارهای ورود به پژوهش را داشتند، به شکل تصادفی در دو گروه کنترل ( 15 نفر ) و آزمایش ( 15 نفر ) قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش 8 جلسهای مداخله واقعیت درمانی طبق مدل جبرانی مددکاری اجتماعی گروهی قرار گرفت. پس از اتمام همه جلسات و آموزش کامل، پسآزمون ( پرسشنامه سازگاری اجتماعی ویزمن و پی کل ) بر روی هر دو گروه اجرا شد و پیگیری یک ماهه از دو گروه انجام گردید. در تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی ( تحلیل کوواریانس) استفاده شد. نتایج بررسیها نشان داد که میانگین نمرات گروه آزمایش با مداخله مدل جبرانی مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد واقعیت درمانی بر سازگاری اجتماعی افراد بهبودیافته از اعتیاد تأثیر معناداری یافته است. مطابق با یافتههای پژوهش میتوان نتیجه گرفت که مدل جبرانی مددکاری اجتماعی گروهی با رویکرد واقعیت درمانی تأثیر مثبت معناداری بر سازگاری اجتماعی افراد بهبودیافته از اعتیاد دارد و این میتواند توسط مددکاران اجتماعی در حوزه اعتیاد مورد استفاده قرار گیرد.
افسانه توسلی؛ زهرا عبدی فر؛ محمدتقی شیخی
چکیده
زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از اقشار آسیبپذیر جامعه در مسائل مختلف نیاز به آگاهی بخشی دارند. یکی از مهمترین حوزههایی که این زنان تفاوت بارزی را با زنان متاهل نشان میدهند، حوزه سلامت و بهداشت است. بسیاری از بیماریهای زنان با مراقبتهای زودهنگام قابل تشخیص بوده و امکان درمان بیشتری دارند. از جمله این بیماریهای میتوان ...
بیشتر
زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از اقشار آسیبپذیر جامعه در مسائل مختلف نیاز به آگاهی بخشی دارند. یکی از مهمترین حوزههایی که این زنان تفاوت بارزی را با زنان متاهل نشان میدهند، حوزه سلامت و بهداشت است. بسیاری از بیماریهای زنان با مراقبتهای زودهنگام قابل تشخیص بوده و امکان درمان بیشتری دارند. از جمله این بیماریهای میتوان به سرطانهای زنان اشاره کرد که نیاز به مراجعه وپیگیری شخصی دارند و به عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی وابسته هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی آسیبپذیری اجتماعی زنانسرپرستخانوار در مقایسه با زنان متاهل در انجام مراقبتهای بهداشتی است. این تحقیق از نوع مقایسهایی بوده وبابررسی200زن که شامل زنان سرپرستخانواری که در کلینیکهای مددکاری اجتماعیآتیه و حضرت ابوالفضل(ع) قم دارای پرونده فعال هستند و زنان متاهل منطقه 2و4 شهر قم انجام شدهاست. زنانسرپرستخانوار این کلینیکها با روش تمام شماری و زنان متاهل با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها پرسشنامهایی محققساخته طراحی و جهت توصیف و تحلیل دادهها ازنرمافزار SPSS استفاده شد. 41%زنانسرپرستخانوار و57% از زنان متاهل سالی یکبار ماموگرافی انجام میدهند.21% از زنانسرپرستخانوار و 36% از زنان متاهل سالی یکبار تست پاپاسمیر انجام میدهند. طبق نتایج آزمون یومنویتنی میانگین انجام ماموگرافی زنان متاهل 15/102و زنانسرپرستخانوار 18/84 است. میانگین انجام تستپاپاسمیر11/98 بین زنان متاهل و56/79 زنانسرپرستخانوار است. این تفاوت میانگین درسطح اطمینان95/0 ودرصدخطای استاندارد (05/0p≤ ) معنادار است. نتایج نشان میدهد زنان متاهل نسبت به زنان سرپرستخانوار به سلامتی خود بیشتراهمیت میدهند. با توجه به شرایط خاص زندگی زنانسرپرستخانوار، آموزش کاربردیتر، آگاهسازی و حمایت برای این قشر ضروری است.
زهرا رضایی نسب؛ علی فیض اللهی
چکیده
خشونت در جامعه و به ویژه خانواده، از جمله مسائل اجتماعی حاد به شمار می رود که در سطح تمام مناطق جغرافیایی و گروه های دینی و نژادی و سطوح تحصیلی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده می شود. هدف از این تحقیق، تحلیل جامعه شناختی خشونت خانگی علیه کودکان در شهر ایلام با رویکرد نظریه زمینه ای می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل کلیه والدین درگیر ...
بیشتر
خشونت در جامعه و به ویژه خانواده، از جمله مسائل اجتماعی حاد به شمار می رود که در سطح تمام مناطق جغرافیایی و گروه های دینی و نژادی و سطوح تحصیلی، شغلی، اقتصادی و اجتماعی مشاهده می شود. هدف از این تحقیق، تحلیل جامعه شناختی خشونت خانگی علیه کودکان در شهر ایلام با رویکرد نظریه زمینه ای می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش شامل کلیه والدین درگیر با پدیده کودک آزاری در شهر ایلام می باشد. حجم نمونه، 20 مورد براساس اشباع نظری تعیین و اعتبار یافته ها از طریق تایید و تطبیق با نظر داوران متخصص و مطلعین کلیدی تامین گردیده است. در این پژوهش اطلاعات از طریق مصاحبه ژرفانگر و به صورت نیمه ساختاریافته گردآوری شد. تحلیل مصاحبه های فارغ التحصیلان، به شکل گیری چهارچوب مفهومی در قالب شرایط علی با مقوله های « سرمایه اقتصادی پایین»، « کرونا و تغییر سبک زندگی خانوادگی»، « ناکارآمدی خانواده ها»، «وضعیت سلامت»، شرایط زمینه ای در قالب « تعارض نسلی»، « سنت پیشگی والدین»، «نابرابری جنسیتی»، «میل دیگری»، و «خشونت به مثابه هنجار رویه ای»، شرایط میانجی در قالب « اینترنت و تغییر عادتواره»، « تعارض نقش های شغلی-خانوادگی»، و راهبردهای «یاس»، «تنبیه به مثابه تربیت» و بالاخره مقوله پیامد فردی منفی ، «پیامد خانوادگی-اجتماعی»، انجامید. با درنظر گرفتن ارتباط میان مقوله ها، در نهایت مقوله هسته «حرمان ساختاری» به عنوان مقوله تبیین کننده خشونت علیه کودکان در شهر ایلام استخراج شد.
حمیده دباغی؛ کوثر محمدی
چکیده
در دوران پاندمی کرونا، قرنطینگی و محدودیتهای اعمالشده بر کسبوکارها بهویژه در عرصه اشتغال غیررسمی و خدماتی، زنان در کسب و کارهایشان از منظر ارائه و توسعه خدمات با مشکلات متعددی مواجه شده اند. شناسایی مشکلات گروه زنان سرپرست خانوار که مسئولیت نان آوری خانه و امور اقتصادی و مدیریت منابع مالی خانواده را بر عهده دارند، هدف این تحقیق ...
بیشتر
در دوران پاندمی کرونا، قرنطینگی و محدودیتهای اعمالشده بر کسبوکارها بهویژه در عرصه اشتغال غیررسمی و خدماتی، زنان در کسب و کارهایشان از منظر ارائه و توسعه خدمات با مشکلات متعددی مواجه شده اند. شناسایی مشکلات گروه زنان سرپرست خانوار که مسئولیت نان آوری خانه و امور اقتصادی و مدیریت منابع مالی خانواده را بر عهده دارند، هدف این تحقیق است. بنابراین در این تحقیق از رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک، انجام مصاحبه نیمه عمیق با 15 زن و سپس کدگذاری توسط نرم افزار Max Q.D.A ورژن 2018، انجام شد. درمجموع 2 مقوله اصلی، 4 مقوله فرعی، 12 مفهوم و 110 عبارت استخراج گردید. دو مقوله اصلی بیانگر علل بیکاری زنان در دوران کووید 19 به ماهیت شغل و اثر بیماری بر برخی مشاغل اشاره داشت. پیامدهای بیکاری ، در 3 دسته پیامدهای روانی( کاهش عزت نفس و افسردگی، به کاهش تاب آوری زنان) منتهی شده است. کاهش تابآوری زنان بهواسطه توقف شغل یا بیکاری یا کاهش درآمد آنها در دوران کرونا ایجادشده است. پیامدهای شغلی نیز مانند عدم ارتقای مهارتی و اختلاط نقشی و پدیده مادر-معلم ، موجب وام ماندن زنان در دام فقر و مشاغل متزلزل و فشار مضاعف بر زنان شده است. یافته ها بیانگر فقدان حمایتهای مبتنی بر حساسیت جنسیتی است. افسردگی نهفقط بهواسطه مشکلات اقتصادی بلکه به علت افزایش نقشهای جنسیتی و بازگشت نقشهای پیشین زنان است که درگذشته به نهادهایی چون مدرسه یا مهدکودک واگذارشده بود؛ یعنی نقش آموزشی و مراقبتگری که خود موجب تضاد نقشی و شکل گیری پدیده مادر-معلم شده است.
محمد گنجی؛ نرگس نیکخواه؛ فاطمه حامی کارگر؛ مسعود غفاری
چکیده
گروههای اجتماعی مختلف هرکدام تلاشهایی در جهت رسیدن به سلامتی اتخاذ میکنند و با توجه به موقعیت اجتماعی خود با موانعی نیز در جهت تحقق سلامتی مواجه هستند در این میان زنان نابینا و کمبینا نیز تجربیات منحصر بهفردی در این زمینه دارند. این پژوهش با روش پدیدار شناسی، به واکاوی تلاشهای زنان نابینا و کمبینا در بستر تجربه زیستهیشان ...
بیشتر
گروههای اجتماعی مختلف هرکدام تلاشهایی در جهت رسیدن به سلامتی اتخاذ میکنند و با توجه به موقعیت اجتماعی خود با موانعی نیز در جهت تحقق سلامتی مواجه هستند در این میان زنان نابینا و کمبینا نیز تجربیات منحصر بهفردی در این زمینه دارند. این پژوهش با روش پدیدار شناسی، به واکاوی تلاشهای زنان نابینا و کمبینا در بستر تجربه زیستهیشان و همچنین موانع پیشروی آنان در شهر کاشان می پردازد. دراین راستا با استفاده از نمونهگیری هدفمند با ملاک اشباع نظری 25 نفر از زنان نابینا و کمبینا برای انجام مصاحبه های عمیق انتخاب شده اند. سپس با استفاده از تحلیل تماتیک براون و کلارک مصاحبهها تحلیل گردید. پس از استخراج کدهای مناسب، دو تم اصلی با عناوین عاملیت سلامتمحور و موانع ادراکشدهی تحقق سلامت به دست آمده است. عاملیت سلامتمحور، شامل کنشها و اقداماتی است که در حیطهی آگاهی افراد است و جهت حفظ، بهبود و یا ارتقای سلامت بروز میکند. و دارای تمهای فرعی پیش فرضهای اولیه سلامتی، پیشگیری آگاهانه در راستای حفظ سلامت، بازسازی و درمانگری و اقدامات مخل سلامتی است. موانع ادراکشدهی سلامت نیز به مقولههای کلان اجتماعی اشاره دارد که خارج از اراده افراد تحقق سلامتی را در زنان نابینا و کمبینا محدود مینماید و حاوی تمهای فرعی سلامت اقتصاد محور، رفتارهای آزار دهندهی جامعه، بستر اجتماعی ناتوانکننده و چالش با نهاد درمان و خانوادهی منفعل می باشد.