آذر درویش؛ سهیلا علیرضانژاد
چکیده
پرسش اصلی این مقاله آن است که رابطه جنسیت با درک از درد و مواجهه با آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از رهیافت داده بنیان و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. حجم نمونه 34 نفر بود که با نمونه گیری هدفمند و نظری در دو محله تعاون و سعدی در شهر سمنان انجام شد. یافتهها نشان دادکه مقوله درد در چهار پارادایم سنتی (رفتار بهداشتی سنتی)، ...
بیشتر
پرسش اصلی این مقاله آن است که رابطه جنسیت با درک از درد و مواجهه با آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از رهیافت داده بنیان و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. حجم نمونه 34 نفر بود که با نمونه گیری هدفمند و نظری در دو محله تعاون و سعدی در شهر سمنان انجام شد. یافتهها نشان دادکه مقوله درد در چهار پارادایم سنتی (رفتار بهداشتی سنتی)، بدن زیبا و متناسب (رفتار بهداشتی مدرن)، بدن به مثابه ابزار، بازگشت به طبیعت (رفتار سلامتی پسامدرن) شناسایی شد. از نظر زنان به ویژه در پارادایم سنتی و بدن به مثابه ابزار بسیاری از دردها طبیعی بوده و کاملا زنانه است. آنان این دردها را تحمل میکنند. مردان به درد طبیعی باور ندارند. درد تحمیلی بین هر دو جنس دیده میشود. درزنان فهم تحمیلی از درد وجود دارد و آنرا به ماهیت زنانه خود مربوط میدانند؛ اما مردان درد تحمیلی را با نقش نانآوری خود مرتبط میدانند. زنان در پارادایم بدن زیبا و متناسب دردهای زنانه را تحمیلی میدانند و سعی میکنند در مقابل آن مقاومت کنند. زنان در پاردایم سنتی درد زنانه را طبیعی دانسته، آنرا پذیرفته و تحمل میکنند. در پاردایم بازگشت به طبیعت نیز درد انکار شده و به مثابه نوعی آگاهی تلقی میشود.
علی اصغر سعدآبادی؛ زهره رحیمی راد
چکیده
مؤلفهی کلیدی رویکرد توانمندسازی از طریق نوآوری اجتماعی، این باور است که ذینفعان سیستم، میتوانند از منابع و مهارتهایی بهره-مند شوند که کمتر به کار گرفته شدهاند. علیرغم آنکه با توجه به حضور ذینفعان متعدد به منظور خلق مشترک ، چالشهای زیادی برای پیادهسازی نوآوری اجتماعی دارد، شواهد اندکی در مورد چگونگی فرآیند نوآوری اجتماعی وجود ...
بیشتر
مؤلفهی کلیدی رویکرد توانمندسازی از طریق نوآوری اجتماعی، این باور است که ذینفعان سیستم، میتوانند از منابع و مهارتهایی بهره-مند شوند که کمتر به کار گرفته شدهاند. علیرغم آنکه با توجه به حضور ذینفعان متعدد به منظور خلق مشترک ، چالشهای زیادی برای پیادهسازی نوآوری اجتماعی دارد، شواهد اندکی در مورد چگونگی فرآیند نوآوری اجتماعی وجود دارد. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از استراتژی اقدامپژوهی مشارکتی، به تحلیل چرخه نوآوری اجتماعی خودکفایی مرغی میپردازد که هدف آن توانمندسازی و ایجاد اشتغال برای افراد فاقد مهارت و در حاشیهمانده در بخشهایی از شهر تهران (مناطق فرحزاد و خاورشهر) بعنوان یک راه حل پایدار است. در این اقدامپژوهی، فعالیتهای کلیدی انجام گرفته در طی4 بخش چرخه نوآوری اجتماعی(1- تولید ایده با درک نیازها و شناسایی راهحلهای بالقوه2- توسعه، نمونهسازی و ارائه الگوی اولیه ایدهها3-ارزیابی، اجرا در مقیاس وسیع و انتشار ایدههای خوب4-یادگیری و تکامل) توسط محققان تحلیل شد. نتایج نشان داد جنبه های اثرگذار اقدامپژوهی مشارکتی مبتنی بر نوآوری اجتماعی بر توانمندسازی حاشیه نشینان عبارتند از: 1- ایجاد اشتغال برای افراد فاقد مهارت 2- از بین بردن چرخه فقر3-پایدارسازی فرآیند با ارتباط بین بخشهای مختلف زنجیره تامین مواد ارگانیک 4- تغییر موثر شیوهی کمک خیرین.
فرید بهرامی؛ حمیده عادلیان
چکیده
این پژوهش، اثربخشی الگوی وظیفه مداری بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در کودکان کار را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت پژوهش حاضر از این جهت است که برای اولین بار در ایران الگوی وظیفه مداری در مداخلات مددکاری اجتماعی به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و پروتکلی بر اساس این الگو برای مداخله گروهی در کار با گروه های در معرض آسیب کودکان ...
بیشتر
این پژوهش، اثربخشی الگوی وظیفه مداری بر کاهش گرایش به رفتارهای پرخطر در کودکان کار را مورد بررسی قرار داده است. اهمیت پژوهش حاضر از این جهت است که برای اولین بار در ایران الگوی وظیفه مداری در مداخلات مددکاری اجتماعی به صورت علمی مورد مطالعه قرار گرفته است و پروتکلی بر اساس این الگو برای مداخله گروهی در کار با گروه های در معرض آسیب کودکان کار تدوین و تنظیم شده است. در این پژوهش که از نوع کمی و آزمایشی است، تعداد 30 نفر از کودکان کار 13 تا 15 سال مؤسسه «رویش نهال جوان»، از بین 70 نفر جامعه آماری، نمونه گیری شده اند؛ به صورتی که بین جامعه آماری پژوهش، افرادی که گرایش به رفتار پرخطر آنها بر اساس پرسش نامه خطرپذیری نوجوانان ایرانی بالاتر بود، مشخص شده و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. سپس با استفاده از الگوی وظیفه مداری طی 10 جلسه گروهی به اجرای مداخله مددکاری اجتماعی بر اساس «پروتکل الگوی وظیفه مداری گروهی»روی گروه آزمایش پرداختیم.بر اساس نتایج، میانگین نمرات گروه آزمایش پس از اجرای مداخله در متغیر گرایش به رفتار پرخطر و ابعاد آن کاهش یافته است و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری را نشان می دهد. در نتیجه می توان گفت که مداخله گروهی مبتنی بر الگوی وظیفه مداری یکی از مداخلات کاربردی مددکاری اجتماعی در کار با کودکان کار است که می توان از آن در کاهش گرایش به رفتار پرخطر این گروه آسیب پذیر استفاده نمود.
محمدرحیم صفری
چکیده
این پژوهش به آسیبشناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپلذهاب با تأکید بر مشارکتِخودجوشِمردمی در روند کمک به آسیبدیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداختهاست. این پژوهش مبتنیبر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه-استاندارد میباشد و بر اساس اشباع نظری پایانیافتهاست. جامعه آماری این پژوهش، ...
بیشتر
این پژوهش به آسیبشناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپلذهاب با تأکید بر مشارکتِخودجوشِمردمی در روند کمک به آسیبدیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداختهاست. این پژوهش مبتنیبر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمعآوری دادهها، مصاحبه نیمه-استاندارد میباشد و بر اساس اشباع نظری پایانیافتهاست. جامعه آماری این پژوهش، امدادرسانانِ اهل سرپلذهاب در هفته اول امدادرسانی به آسیبدیدگان هستند و به روش نمونهگیری نظری-هدفمند انتخابشدهاند. بر اساس تحلیل محتوای صورتگرفته از مصاحبهها، ابتدا 45 گزاره مفهومی از بین اظهارات مصاحبهشوندگان انتخاب شدند و این مفاهیم در اختیار مصاحبهشوندگان قرار گرفتند و به تأیید آنها رسیدند. سپس این مفاهیم در قالب ۱۱ مقوله بازسازی معنایی شدند. با توجه به یافتهها، نتیجهگیری شده است که در صورت بروز چنین حوادثی، لازم است امدادرسانان، آسیبدیدگان و سازمانهای رسمی مرتبط ازنظر دانش، مهارت و آگاهی، به صورتی اجتماعی شوند که فهم مشترکی از اقدامات و تعاملات لازم در حین و بعد از وقوع زلزله پیدا کنند تا سازمانهای خودجوش مردمی کارآمدی لازم را داشته باشند. همینطور باید نقش و کارایی سازمانهای مردمنهاد و زنان نیز در چنین حوادثی موردتوجه قرارگیرد.
صدیقه پیری
چکیده
پنداشت ایلامی ها از اعتیاد به مثابه یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی مهم در استان است که این تحقیق سعی دارد به روش کیفی به دنبال پاسخگویی به چرایی وقوع آن باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است مصرفکنندگان در شهر ایلام چه روایتهایی را از چگونگی درگیری خود به مواد مخدر بیان میکنند؟ روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی از نوع گراندد ...
بیشتر
پنداشت ایلامی ها از اعتیاد به مثابه یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی مهم در استان است که این تحقیق سعی دارد به روش کیفی به دنبال پاسخگویی به چرایی وقوع آن باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است مصرفکنندگان در شهر ایلام چه روایتهایی را از چگونگی درگیری خود به مواد مخدر بیان میکنند؟ روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی از نوع گراندد تئوری است. میدان تحقیق شهر ایلام است. نمونههای تحقیق را 25 نفر از مردان ساکن مراکز ترک اعتیاد (19 تا 38 ساله) تشکیل دادند که وقت و توانایی شرکت در تحقیق را داشتند. مهمترین مقولات بدست آمده از تحقیق عبارتند از: اعتیاد به مثابه شورش علیه خانواده؛ اعتیاد به مثابه ضدیت با مدرسه؛ گرایش به مواد حرکتی برای استقلال؛ همنوایی با دیگران مهم؛ تجربه دوگانۀ دسترس پذیری آسان به مواد و غیر آسان به فضاهای فراغتی؛ معناسازی جذاب برای مواد؛ تجربۀ دلپذیر آغازین و ناسازگاری با انگارههای پیشین؛ اهمال و تأخیر در وقوف خانواده به مصرف فرزند؛ فقر و جداگزینی مکانی از خانواده؛ قصور خانواده در برخورد منطقی؛ مفیدیت کنشگری عاطفی و تلاش معتاد برای ترک و تکرار چرخه طرد و حذفشدگی در جامعه. مقوله هسته نیز «مواجهۀ مخاطرهآمیز نوجوانی با چالشهای هویتی و عرصههای نقشپرداز» است که پوششدهنده سایر مقولات است.
آناهیتا سیفی
چکیده
توانمندسازی یک فرایند چند جانبه است که در طی آن افراد و گروههایی که از سهم مساوی منابع برخوردار نیستند، بتوانند براساس شایستگی های خودشان به منابع دسترسی و بر آن کنترل داشته باشند. یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی وکاهش فقر زنان هستند زنان تجربه های متفاوتی از فقر داشته و توانمندسازی زنان به چند دلیل اهمیت دارد: از جمله نقش زنان ...
بیشتر
توانمندسازی یک فرایند چند جانبه است که در طی آن افراد و گروههایی که از سهم مساوی منابع برخوردار نیستند، بتوانند براساس شایستگی های خودشان به منابع دسترسی و بر آن کنترل داشته باشند. یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی وکاهش فقر زنان هستند زنان تجربه های متفاوتی از فقر داشته و توانمندسازی زنان به چند دلیل اهمیت دارد: از جمله نقش زنان در حفظ و مدیریت نهاد خانواده و تربیت نسل آینده، ایجاد اعتماد به نفس در آن ها می باشد. از اینرو نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نقش برنامه توسعه ملل متحد از طریق اعتبارات خرد و بسیج اجتماعی و جلب مشارکت زنان در توانمندسازی آنان خواهد پرداخت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برنامه توسعه ملل متحد با تاکید برحل نیازهای منحصربه فرد زنان و ارزشمند قلمداد کردن دانش آن ها در سیاستگزاری ها و برنامه ها، ارتقای حمایت اجتماعی، کمک به تخصیص منابع مالی، بهره جویی از شیوه های مشارکت محوردر راستای توانمندسازی زنان و کاهش فقرو با ارائه الگوها و برنامه توسعه ناحیه مدار در راستای افزایش خوداتکایی در سطح ملی با استفاده مؤثر و تقویت توانایی های مدیریتی وتخصصی زنان از طریق آموزش موفق عمل نموده است اما همچنان چالش هایی باقی است.