محمد باقر تاج الدین
چکیده
چکیده سلامت اجتماعی به معنی نقش و عملکرد مناسب و مطلوب فرد در جامعه و داشتن پیوندهای اجتماعی شایسته درون شبکههای اجتماعی در جامعه است. از سوی دیگر، شهرها و بهویژه کلانشهرها با انبوهی از مشکلات و مسائل اجتماعی مرتبط با سلامت اجتماعی روبرو هستند که همگی بر روی سلامت جسمی و روانی افراد نیز تأثیرگذارند. با توجه به اهمیت روزافزون ...
بیشتر
چکیده سلامت اجتماعی به معنی نقش و عملکرد مناسب و مطلوب فرد در جامعه و داشتن پیوندهای اجتماعی شایسته درون شبکههای اجتماعی در جامعه است. از سوی دیگر، شهرها و بهویژه کلانشهرها با انبوهی از مشکلات و مسائل اجتماعی مرتبط با سلامت اجتماعی روبرو هستند که همگی بر روی سلامت جسمی و روانی افراد نیز تأثیرگذارند. با توجه به اهمیت روزافزون موضوع سلامت اجتماعی، پژوهش حاضر درصدد برآمد ضمن بررسی این موضوع مهم، اقدام به واکاوی تعیینکنندههای اجتماعی مؤثر بر سلامت اجتماعی نماید. این پژوهش در بین 400 نفر از شهروندان ساکن در منطقه 1 تهران انجام شد و برای تبیین نظری موضوع از دیدگاه نظری کوری کییز و شاپیرو استفاده شد. در بخش روش نیز با استفاده از روش پیمایش و ابزار سنجش پرسشنامه و روش نمونهگیری خوشهای، اقدام به تکمیل پرسشنامه گردید. نتایج نشان داد که چهار متغیر حمایت اجتماعی، کیفیت زندگی، امنیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی همگی با متغیر وابسته سلامت اجتماعی رابطه دارند و متغیرهای مستقل برشمرده شده قادر بهپیشبینی متغیر سلامت اجتماعی نیز بودهاند. بر این مبنا بیشترین میزان پیشبینی کنندگی مربوط به متغیر حمایت اجتماعی و پسازآن به ترتیب مربوط به متغیرهای کفیت زندگی، امنیت اجتماعی و پایگاه اجتماعی-اقتصادی بوده است.
عفت بهاری؛ غنچه راهب؛ مصطفی اقلیما
چکیده
چکیده توانمندسازی در مددکاری اجتماعی به عنوان یک استراتژی مداخله برای کمک به خانوادههایی است که عوامل خطرسازی در رابطه با سلامت روان آنها وجود دارد. این پژوهش نیز بهمنظور بررسی تأثیر الگوی توانمندسازی روانی- اجتماعی در بهبود سلامت روان زنان دارای همسر بیمار روانی مزمن انجام شد. در این پژوهش نیمه تجربی (با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون ...
بیشتر
چکیده توانمندسازی در مددکاری اجتماعی به عنوان یک استراتژی مداخله برای کمک به خانوادههایی است که عوامل خطرسازی در رابطه با سلامت روان آنها وجود دارد. این پژوهش نیز بهمنظور بررسی تأثیر الگوی توانمندسازی روانی- اجتماعی در بهبود سلامت روان زنان دارای همسر بیمار روانی مزمن انجام شد. در این پژوهش نیمه تجربی (با طرح پیشآزمون ـ پسآزمون ـ پیگیری و گروه کنترل)، 40 نفر از زنانی که همسرشان مبتلا به اختلالات مزمن روانی بوده و در سال 1391 در بیمارستان روانپزشکی فرشچیان همدان بستری گردیدهاند، انتخاب و به شیوۀ تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل 20 نفره قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه توانمندسازی روانی-اجتماعی شرکت کردند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها از طریق پرسشنامۀ سلامت روان SCL-90-R جمعآوری شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از تحلیل واریانس دومتغیری با اندازهگیریهای مکرر روی یک متغیر و آزمون توکی استفاده شد. نمره سلامت روان زنان دارای همسر بیماری روانی مزمن در گروه مداخله در آزمون SCL-90-R نسبت به گروه کنترل، در هر دو مرحله پسآزمون و پیگیری کاهش بیشتری (p=0/01) نشان میدهد. نتیجه این که استفاده از الگوی توانمندسازی در ارتقاء سلامت روان زنانی که همسران آنها از اختلالات مزمن روانپزشکی در رنجاند مؤثر میباشد و بنابراین توانمندسازی با این الگو میتواند بالقوه منجر به بهبود سلامت هم در بیماران و هم اعضای خانواده آنها گردد.
سروش فتحی؛ مهدی مختارپور
چکیده
چکیده در تمام جوامع رو به رشد شکاف و تبعیض جنسیتی مشاهده میشود. مسئله اشتغال، تحصیلات دانشگاهی، فونکسیون های اجتماعی و سایر موقعیتهایی که در آن زنها نادیده گرفته شده و یا بهعنوان رتبه دوم اهمیت به آنها نگریسته شده است، مثالهایی بارز از این نابرابریها هستند. ازاینرو این تحقیق بهمنظور سنجش نگرش زنان شهر تهران به شکاف ...
بیشتر
چکیده در تمام جوامع رو به رشد شکاف و تبعیض جنسیتی مشاهده میشود. مسئله اشتغال، تحصیلات دانشگاهی، فونکسیون های اجتماعی و سایر موقعیتهایی که در آن زنها نادیده گرفته شده و یا بهعنوان رتبه دوم اهمیت به آنها نگریسته شده است، مثالهایی بارز از این نابرابریها هستند. ازاینرو این تحقیق بهمنظور سنجش نگرش زنان شهر تهران به شکاف جنسیتی در اشتغال و کسب موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی جامعه انجامگرفته است. در این تحقیق زنان موردسنجش، زنان گروه سنی 30-40 سال هستند. پس از پیمایش و تکمیل پرسشنامههای محقق-ساخته، اطلاعات در نرمافزار آماری SPSS، وارد و سپس تحلیل انجام شد. یافتهها نشان میدهد که بین اشتغال زنان و نگرش به شکاف جنسیتی زنان رابطه معناداری برقرار است. بین پایگاه اقتصادی-اجتماعی زنان و نگرش به شکاف جنسیتی رابطهای معنادار برقرار است. بین جامعهپذیری جنسیتی زنان و نگرش به شکاف جنسیتی رابطه معناداری برقرار است و بین کلیشههای جنسیتی و نگرش به شکاف جنسیتی زنان رابطه معناداری برقرار میباشد.
ابراهیم شاملو؛ منا قاسمی؛ فرشته رضوانی
چکیده
چکیده این تحقیق با موضوع اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش تعارضات زناشویی انجام شد. پس از بررسی و مطالعۀ مباحث و دیدگاههای گوناگون انجام شده، در خصوص روابط میان متغیرها، تعداد 2 فرضیه مطرح شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی دکتر ثنایی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره دادگستری شهرستان ...
بیشتر
چکیده این تحقیق با موضوع اثربخشی آموزش معنویت بر کاهش تعارضات زناشویی انجام شد. پس از بررسی و مطالعۀ مباحث و دیدگاههای گوناگون انجام شده، در خصوص روابط میان متغیرها، تعداد 2 فرضیه مطرح شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه استاندارد تعارضات زناشویی دکتر ثنایی بود. جامعۀ آماری شامل کلیه زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره دادگستری شهرستان شاهرود در سال 1395 بود که با روش نمونهگیری تصادفی، تعداد 30 زوج به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. طرح پژوهشی طرح نیمه تجربی با پیشآزمون- پسآزمون و گروه کنترل بود. ابتدا برای هر گروه پیشآزمون اجرا گردیده، سپس مداخله آزمایشی (مهارتهای معنویت) در طی 10 جلسه به اجرا درآمد. پس از اتمام برنامه آموزشی، پسآزمون اجرا گردید. زوجین پس از گذشت 5/1 ماه تحت آزمون پیگیری قرار گرفتند. نتایج فرضیات با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری و چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند؛ دادهها نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارتی آموزش معنویت موجب کاهش تعارضات زوجین گردید.
مرضیه قرائت خیابان؛ حسین رضایی حسین آبادی؛ فاطمه بیدی
چکیده
چکیده در سالهای اخیر، وجوب اخلاق حرفهای با هدف ارتقاء کیفیت خدمات مورد توجه مسئولین سازمانها و مؤسسات قرارگرفته است. اخلاق حرفهای بخش بنیادین اقدامات مددکاری اجتماعی در ارائه خدمات اجتماعی میباشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین پرسشنامه اخلاق حرفهای مددکاری اجتماعی و هنجاریابی آن میباشد. این مطالعه از نوع هنجاریابی ...
بیشتر
چکیده در سالهای اخیر، وجوب اخلاق حرفهای با هدف ارتقاء کیفیت خدمات مورد توجه مسئولین سازمانها و مؤسسات قرارگرفته است. اخلاق حرفهای بخش بنیادین اقدامات مددکاری اجتماعی در ارائه خدمات اجتماعی میباشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر، تدوین پرسشنامه اخلاق حرفهای مددکاری اجتماعی و هنجاریابی آن میباشد. این مطالعه از نوع هنجاریابی اکتشافی است و جامعه آماری آن را کلیه مددکاران اجتماعی شاغل در سازمانهای خدمات اجتماعی شهر تهران که در حدود 868 نفر هستند، تشکیل دادهاند و یک نمونه 335 نفری از آنها مورد بررسی قرار گرفتهاند. ابزار جمعآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه محقق ساخته اخلاق حرفهای میباشد که روایی صوری آن از طریق استادان دانشگاهی، روایی محتوای آن با آلفای کرونباخ با میزان آلفای 81/0 و روایی سازه آن با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی تحت آزمون KMO مورد بررسی قرارگرفته است. پایایی ابزار گردآوری اطلاعات نیز از طریق روش باز آزمایی، با ضریب همبستگی 85/0 به دست آمد. بر طبق تحلیل عاملی انجام شده، بهغیراز چند گویه که حذف گردیدند، روایی تمام گویهها بر طبق آزمون KMO بالاتر از 60/0 قرار داشتند. هشت بُعد در نظر گرفته شده برای اخلاق حرفهای بر طبق ادبیات نظری موجود در این حوزه با حذف برخی از گویههای مورد تائید قرار گرفت. این نتایج بیانگر روایی و پایایی این پرسشنامه بهعنوان یک ابزار هنجارمند میباشد. با توجه به یافتههای این تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته اخلاق حرفهای دارای روایی و پایایی قابلقبولی است و میتواند در سنجش چگونگی اخلاق حرفهای در سازمانهای خدمات اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد.
سیدرضا جوادیان؛ مهرناز السادات حیدرپور یزدی؛ سیده مریم بهزادمنش
چکیده
چکیده این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تابآوری زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) انجامشده است. این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینیشهر یزد در سال 1395 بود. از میان این زنان تعداد 30 نفر با روش نمونهگیری ...
بیشتر
چکیده این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش هوش معنوی بر تابآوری زنان سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) انجامشده است. این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینیشهر یزد در سال 1395 بود. از میان این زنان تعداد 30 نفر با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و سپس بهطور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت گردآوری اطلاعات، پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) مورد استفاده قرار گرفت. بعد از انجام پیشآزمون، گروه آزمایش در 8 جلسه هفتگی 90 دقیقهای، آموزش هوش معنوی بر اساس بسته آموزشی بوول (2004) دریافت کرد. آنگاه پسآزمون برای هردو گروه اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش هوش معنوی باعث افزایش معنادار میانگین نمرات تمام مؤلفههای تابآوری (استحکام شخصی، مهار و روابط ایمن) به جزء اعتماد به غرایز در زنان سرپرست خانوار شده است.
فاطمه سلیمانی؛ حمیده عادلیان
چکیده
چکیده مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مددکاری اجتماعی مبتنی بر توانمندسازی بر روی کیفیت زندگی زنان سالمند انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل انجامگرفته است. در این طرح، آزمودنیها بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل قرار داده شدند. نمونه آماری این پژوهش ...
بیشتر
چکیده مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله مددکاری اجتماعی مبتنی بر توانمندسازی بر روی کیفیت زندگی زنان سالمند انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون- پیگیری با گروه کنترل انجامگرفته است. در این طرح، آزمودنیها بهصورت تصادفی انتخاب و در دو گروه مداخله و کنترل قرار داده شدند. نمونه آماری این پژوهش را 30 نفر از زنان سالمند منطقه 15 تهران تشکیل دادند که از طریق روش نمونهگیری تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. بسته مداخله تحقیق در طی نه جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. در حین مداخله مهارتهای حل مسئله، خود تصمیمگیری و افزایش عزتنفس آموزش داده شد. همچنین برای افزایش سلامت افراد، آموزش خود مراقبتی در 4 بعد جسمی، روانی، اجتماعی و مذهبی مورد تأکید قرار گرفت. برای ارزیابی تأثیرات مداخله، از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت و برای تحلیل دادهها از نرمافزار spss نسخه 23 استفاده شد. برای مقایسه میانگین متغیرهای وابسته در دو گروه به تفکیک زمان اندازهگیری (سه تکرار) از آزمون تی زوجی (من-ویتنی) و برای مقایسه میانگین متغیرهای وابسته در سه زمان قبل و بعد و پیگیری به تفکیک گروه از آنالیز واریانس اندازههای تکراری (فریدمن) استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله مددکاری گروهی بر افزایش کیفیت زندگی کلی و خرده مقیاسهای جسمی، روانی، محیطی و اجتماعی هم بعد از مداخله هم در پیگیری اثربخش بوده است. بر اساس نتایج بدست آمده، به مداخله کنندگان و سیاستگذاران توصیه میشود تا در راستای ارتقاء سلامت و کیفیت زندگی سالمندان بر مداخلات مبتنی بر توانمندسازی تأکید نموده تا بدین ترتیب نقش سالمندان در فرآیندهای تصمیمگیری در زندگی خود افزایشیافته بهگونهای که بتوانند با سالمندی فعال، ارتقاء سلامت و کیفیت زندگی را تجربه نمایند.