محمد زاهدی اصل؛ محمدعلی حق دین؛ حمیده عادلیان؛ مرضیه قرائت خیابان؛ الهام محمدی؛ اسماعیل عالیزاد
چکیده
مطالعات در ایران نشان میدهد که با وجود رتبه مناسب کشور در تولید دانش، از این ظرفیت در راستای منافع ملی استفاده نمیشود. بدین لحاظ پژوهش حاضر با هدف تبیین و موشکافی وضعیت موجود اثربخشی پژوهشهای مددکاری اجتماعی و راهکارهای ارتقاء این اثربخشی انجام گردید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه فردی نیمه ...
بیشتر
مطالعات در ایران نشان میدهد که با وجود رتبه مناسب کشور در تولید دانش، از این ظرفیت در راستای منافع ملی استفاده نمیشود. بدین لحاظ پژوهش حاضر با هدف تبیین و موشکافی وضعیت موجود اثربخشی پژوهشهای مددکاری اجتماعی و راهکارهای ارتقاء این اثربخشی انجام گردید. این پژوهش به روش کیفی انجام شده و داده های مورد نیاز از طریق مصاحبه فردی نیمه ساختاریافته با صاحب نظران گردآوری شد. در مجموع محتوای 10 مصاحبه فردی و یک مصاحبه گروهی مورد تحلیل مضمون قرار گرفت. روش نمونه گیری مصاحبه شوندگان، هدفمند بوده است. یافته های مطالعه حاضر، طبق نظرات صاحبنظران نشان میدهد با وجود برخی مصادیق ارزشمند، اثربخشی پژوهشها با سطح قابل انتظار فاصله دارد که وجود برخی از عوامل مربوط به ارکان نظام آموزش عالی و برخی دیگر از عوامل مربوط به ساختارها و سازمانهای خدمات اجتماعی سبب اثربخشی پایین پژوهشها شده است. لذا شایسته است که سیاستگذاران و مدیران و و سایر مسئولان هر دو بخش جهت رفع یا کاهش مسائل اقدام نمایند. در این راستا توصیههای سیاستی مربوطه ارائه شده است.
آناهیتا سیفی
چکیده
توانمندسازی یک فرایند چند جانبه است که در طی آن افراد و گروههایی که از سهم مساوی منابع برخوردار نیستند، بتوانند براساس شایستگی های خودشان به منابع دسترسی و بر آن کنترل داشته باشند. یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی وکاهش فقر زنان هستند زنان تجربه های متفاوتی از فقر داشته و توانمندسازی زنان به چند دلیل اهمیت دارد: از جمله نقش زنان ...
بیشتر
توانمندسازی یک فرایند چند جانبه است که در طی آن افراد و گروههایی که از سهم مساوی منابع برخوردار نیستند، بتوانند براساس شایستگی های خودشان به منابع دسترسی و بر آن کنترل داشته باشند. یکی از گروههای هدف مهم در توانمندسازی وکاهش فقر زنان هستند زنان تجربه های متفاوتی از فقر داشته و توانمندسازی زنان به چند دلیل اهمیت دارد: از جمله نقش زنان در حفظ و مدیریت نهاد خانواده و تربیت نسل آینده، ایجاد اعتماد به نفس در آن ها می باشد. از اینرو نوشتار حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به نقش برنامه توسعه ملل متحد از طریق اعتبارات خرد و بسیج اجتماعی و جلب مشارکت زنان در توانمندسازی آنان خواهد پرداخت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که برنامه توسعه ملل متحد با تاکید برحل نیازهای منحصربه فرد زنان و ارزشمند قلمداد کردن دانش آن ها در سیاستگزاری ها و برنامه ها، ارتقای حمایت اجتماعی، کمک به تخصیص منابع مالی، بهره جویی از شیوه های مشارکت محوردر راستای توانمندسازی زنان و کاهش فقرو با ارائه الگوها و برنامه توسعه ناحیه مدار در راستای افزایش خوداتکایی در سطح ملی با استفاده مؤثر و تقویت توانایی های مدیریتی وتخصصی زنان از طریق آموزش موفق عمل نموده است اما همچنان چالش هایی باقی است.
منصور دیهول؛ سیروس احمدی؛ اصغر میرفردی
چکیده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توسعه اجتماعی - اقتصادی و طلاق در کشور در طی سالهای 1392-1360 انجامشده است. بنابراین رویکرد این پژوهش به موضوع توسعه و طلاق و برهمکنش آنها، رویکردی جامعهشناختی به مطالعه انحرافات و مسائل اجتماعی در بستر توسعه و تحولات اجتماعی است. تحقیق حاضر از نوع کمّی- طولی است که به روش سریهای زمانی (تحلیل ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین توسعه اجتماعی - اقتصادی و طلاق در کشور در طی سالهای 1392-1360 انجامشده است. بنابراین رویکرد این پژوهش به موضوع توسعه و طلاق و برهمکنش آنها، رویکردی جامعهشناختی به مطالعه انحرافات و مسائل اجتماعی در بستر توسعه و تحولات اجتماعی است. تحقیق حاضر از نوع کمّی- طولی است که به روش سریهای زمانی (تحلیل ثانویه) انجامشده است. مشاهدات مربوط به متغیرهای تحقیق، در دوره زمانی 92-1360 جمعآوری و مورد بررسی قرارگرفته است. پژوهش در سطح کلان انجامشده و به همین دلیل جامعه مورد بررسی، سطح مشاهده و تحلیل، کل کشور است. چارچوب نظری مبنای تحلیل، نظریه تغییر ارزشها در جوامع در حال گذار و پذیرش طلاق بهعنوان پیامد تحولات ارزشی توسعه اقتصادی- اجتماعی و برخورد ارزشها و هنجارهای مدرن با ارزشها و هنجارهای سنتی تخصیص نقشها در حوزه ازدواج و خانواده است، که انتظار میرود با افزایش سطح توسعهیافتگی کشور، میزان آن نیز افزایش پیدا کند. یافتههای مطالعه نشان میدهد که همراه با روند رشد شاخصهای توسعه در طول دوره مورد بررسی در کشور، میزان طلاق نیز افزایش قابلتوجهی پیداکرده است. بررسی روابط کوتاهمدت بین متغیرها نشان میدهد که از میان متغیرهای مورداستفاده جهت سنجش توسعه اقتصادی - اجتماعی، سطح باسوادی و اشتغال در بخش صنعت در کوتاهمدت تأثیر منفی بر طلاق داشته و باعث کاهش آن میشود درحالیکه بررسی روابط بلندمدت نشان میدهد که هر چهار متغیر نرخ باسوادی، میزان اشتغال در بخش صنعت، امید به زندگی و دسترسی به زیرساختهای توسعهای دارای اثر مثبت بر طلاق بوده و سبب افزایش طلاق شدهاند. واژههای کلیدی: توسعه اقتصادی - اجتماعی، طلاق، روش سریهای زمانی، ایران.