منصور فتحی
چکیده
چکیده پرورش مهارتهای تفکر انتقادی به عنوان یکی از رسالتهای مهم نظام آموزشی محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مرتبط با تفکر انتقادی دانشجویان علوم اجتماعی و مقایسه آن با میزان این مهارت در بین دانشجویان مددکاری اجتماعی صورت گرفت. در پژوهش حاضر از نظریههای شناختی، فراشناختی و برساختگرایی اجتماعی به عنوان چارچوب ...
بیشتر
چکیده پرورش مهارتهای تفکر انتقادی به عنوان یکی از رسالتهای مهم نظام آموزشی محسوب میشود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مرتبط با تفکر انتقادی دانشجویان علوم اجتماعی و مقایسه آن با میزان این مهارت در بین دانشجویان مددکاری اجتماعی صورت گرفت. در پژوهش حاضر از نظریههای شناختی، فراشناختی و برساختگرایی اجتماعی به عنوان چارچوب نظری بهره گرفته شد. روش پژوهش، پیمایشی و جامعه آماری آن، دانشجویان کلیه مقاطع تحصیلی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی است. روش نمونهگیری از نوع طبقهای است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و سنجش تفکر انتقادی کالیفرنیا فرم ب استفاده شده است. اطلاعات بهدستآمده با استفاده از آزمونهای آماری؛ ضریب همبستگی پیرسون، t مستقلو ANOVAبا بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که بین سطح پایگاه اقتصادی- اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانشجویان با میزان تفکر انتقادی آنها رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین متغیرهای؛ جنسیت، سال ورود به دانشگاه، مقطع تحصیلی و وضعیت تأهل دانشجویان با میزان تفکر انتقادی آنها رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین میزان تفکر انتقادی دانشجویان رشته مددکاری اجتماعی و سایر رشتههای علوم اجتماعی تفاوت معناداری به دست نیامد. در مجموع نتایجاینمطالعه نشانداد که با وجوداهمیتتفکر انتقادی برای دانشجویان علوم اجتماعی و به خصوص جایگاه این مهارت برای مددکاران اجتماعی،بهطور کلیتواناییدانشجویاندراستفادهازمهارتهایتفکر انتقادیاندکاست.