فاطمه حسینی؛ حسین یحیی زاده پیر سرایی؛ صلاح الدین قادری؛ حسین غلامی
چکیده
در سالهای اخیر قوانین متعددی برای حضور مددکاران اجتماعی در دادرسی نوجوانان تدوین و تصویب شده اما هنوز اجرا نمیشود. از اینرو هدف این پژوهش شناسایی چالش ها و فرصتهای مداخلۀ مددکاران اجتماعی در فرایند دادرسی نوجوانان از دیگاه قضات به منظور ارائه طرحهایی جهت بهبود جایگاه مددکاری اجتماعی است. با توجه به اینکه در سیستم قضایی ...
بیشتر
در سالهای اخیر قوانین متعددی برای حضور مددکاران اجتماعی در دادرسی نوجوانان تدوین و تصویب شده اما هنوز اجرا نمیشود. از اینرو هدف این پژوهش شناسایی چالش ها و فرصتهای مداخلۀ مددکاران اجتماعی در فرایند دادرسی نوجوانان از دیگاه قضات به منظور ارائه طرحهایی جهت بهبود جایگاه مددکاری اجتماعی است. با توجه به اینکه در سیستم قضایی ایران قضات مسئول اجرای قانون هستند و عدم اجرای قوانین تاحدود زیادی متوجه آنان است، از این رو در این مقاله درباره چالش ها و فرصت های مداخله مددکاران اجتماعی در دادرسی نوجوان مورد سوال قرارگرفتند. روش پژوهش کیفی مبتنی بر مصاحبه با تکنیک تحلیل تماتیک (مضمونی) است. روش نمونهگیری هدفمند با استرانژی در دسترس بود. افراد مورد مطالعه شامل 17 قاضی است. یافتهها نشان میدهد قضات بر ضرورت حضور مددکاران اجتماعی در سیستم قضایی بخصوص دادرسی نوجوانان موافق بودند . محوراصلی پاسخها مفاهیمی چون ضعف حرفهای، ناکارآمدی سیستمی بعنوان چالشها ، مداخلات ترمیمی و تسهیل خروج از دادرسی بعنوان فرصت حضور و مداخله مددکاران اجتماعی می باشد.
کرم حبیبپور گتابی؛ صلاح الدین قادری؛ زهرا رادپور
چکیده
پژوهش حاضر به منظور شناخت ماهیت، سنخها و تجربة زیستة سالمندان در زمینة ناخشنودی در روابط خانوادگی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به مطالعة ناخشنودیهای سالمندان تهرانی در این روابط پرداخته است. روش نمونهگیری، نمونهگیری هدفمند با استراتژی دردسترس بود. افراد مورد مطالعه شامل 30 نفر از مردان و زنان سالمند شهر تهران بود که با ...
بیشتر
پژوهش حاضر به منظور شناخت ماهیت، سنخها و تجربة زیستة سالمندان در زمینة ناخشنودی در روابط خانوادگی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به مطالعة ناخشنودیهای سالمندان تهرانی در این روابط پرداخته است. روش نمونهگیری، نمونهگیری هدفمند با استراتژی دردسترس بود. افراد مورد مطالعه شامل 30 نفر از مردان و زنان سالمند شهر تهران بود که با آنها مصاحبۀ عمیق نیمهساختاریافته انجام شد و دادهها با تکنیک تحلیل تماتیک (مضمونی) تحلیل شدند. یافتهها حاکی است که سالمندان ضمن درک غفلتگونه از ناخشنودی، تجارب چندگانهای از ناخشنودی و انواع آن داشتند که مهمترین آنها، سوءرفتار کلامی، سوءرفتار جسمی، سوءرفتار احساسی/عاطفی، بیاعتباری و نامراقبتی توسط اعضای خانواده بود. ناخشنودی را براساس نوع آن که سالمندان در روابط خانوادگی تجربه کردهاند، میتوان به 5 سنخ تقسیم کرد: عاطفی، کلامی، مراقبتی، اقتصادی و مالی، و جسمی. در مقابل، سالمندان استراتژیهای متفاوتی را برای مواجهه با این ناخشنودیها در پیش گرفتهاند که رایجترین آنها، سکوت و تساهل، و طرد انتخابی است. یافتهها دلالت بر آن دارند که سالمندان، اگرچه ناخشنودیهای مضاعف و چندگانهای را تجربه میکنند، اما شکل این تجربه فراگیر نبوده و از الگوی متفاوتی در بین سالمندان برحسب مرد و زن، بی/کمسواد و باسواد، و شاغل و غیرشاغل تبعیت میکند.