اسماعیل عالی زاد
چکیده
چکیدهماهیت علم با پژوهش عجین است و بنیان پژوهش بر مسأله استوار است. مسأله رکن اساسی علم است و در این قلمرو معرفتی، مسألهیابی مهمترین فعالیت بهشمار میرود. این گزارهها، مفروضاتی هستند که مقاله حاضر بر پایه آنها قوام یافته است. این مقاله از جنس مباحثات و ملاحظات نظری است و بنابراین فاقد کارپایه تجربی و مشاهدات برآمده از آن است. ...
بیشتر
چکیدهماهیت علم با پژوهش عجین است و بنیان پژوهش بر مسأله استوار است. مسأله رکن اساسی علم است و در این قلمرو معرفتی، مسألهیابی مهمترین فعالیت بهشمار میرود. این گزارهها، مفروضاتی هستند که مقاله حاضر بر پایه آنها قوام یافته است. این مقاله از جنس مباحثات و ملاحظات نظری است و بنابراین فاقد کارپایه تجربی و مشاهدات برآمده از آن است. در این پژوهش تلاش شده است تا با اتکاء به آموزههای فلسفه علم، جایگاه مسأله در پژوهشهای علوم اجتماعی و اقتضائات دانشیِ مسألهیابی مورد مطالعه قرار بگیرد. از اینرو، چیستی مسأله و اهمیت آن در پژوهشهای اجتماعی مورد توجه واقع شده است. این که مسألهها نقطه آغاز و انجام جستجوی حقیقت علمی هستند و در عرصه شناختی، مسألهیابی بر حل مسأله اولویت دارد. از سوی دیگر به گستردگی و پیچیدگی مسائل اجتماعی و عرصه رخداد آنها، تاریخی بودنشان و همچنین ناپایداری شناخت و دلایل آن اشاره شده است. در ادامه به شیوه مستدل، پارهای از ملاحظات و ضرورتهای دانشیِ انجام پژوهش اجتماعی برشمرده شدهاند که برای حرکت در مسیر دانشِ زنده و پویا ضروری و الزامی هستند. در میان این ملاحظات، مفروضات معرفتشناختی، هستیشناختی و روششناختی جایگاه ویژهای دارند، چرا که منطق و موضع پژوهشگر را در قبال دستگاه استدلالی پژوهش تعیین میکنند.