دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
مسأله موازنه قدرت نوجوانان در خانه با توجه به ICTS: سنخهای جدید قدرت و تقویت کنشگری .
1
37
FA
سهیلا
صادقی فسایی
عضو هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
ssadeghi@ut.ac.ir
ایمان
عرفان منش
دکتری تخصصی جامعه شناسی فرهنگی از دانشگاه تهران - دبیر کمیسیون علوم اجتماعی شورای برنامه ریزی و گسترش (وزارت علوم/شورای عالی انقلاب
iman.erfanmanesh@gmail.com
10.22054/rjsw.2016.8095
<strong>چکیده</strong><br /> <em>طی دهه گذشته، افزایش روند خانگی شدن فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی (</em><em>ICT<sub>S</sub></em><em>) بهعنوان مسأله اجتماعی نوظهور در خانوادههای ایرانی، تجربه و درک جدیدی از زندگی روزمره خانوادگی را </em><em>در تکالیف و حقوق، تصورات و انتظارات از نقش، نظارت و روابط والد-فرزندی </em><em>به وجود آورده است. یکی از مهمترین دستاوردهای این مسأله، افزایش قدرت کنشگری و تواناییهای بالقوه و نهفته فرزندان نوجوان در پی مصرف و استفاده از آن فناوریها بهمنزله یک منبع تقویتکننده بوده است. نویسندگان تحلیل واقعیت مذکور را با انجام پژوهشی میدانی در شهر تهران (مناطق 3، 6 و 11) بررسی کردند. بدین منظور، رویکرد تحلیلی و نظریِ چند-وجهی درباره ارتباط فناوری با مقولههای قدرت، مصرف، فردگرایی، جامعهپذیری و زبان و همچنین، الهام از پارادایم ساخت یابی آنتونی گیدنز اتخاذ شده است. بهعلاوه، با توجه به استراتژی نمونهگیری نظری و هدفمند، با 120 نفر از نوجوانان 17-13 ساله مصاحبههای نیمه ساختاریافته انجام گرفت. برای رسیدن به بازسازی واقعیت، مصاحبهها در فرآیندی شامل نظم دهی چند-مرحلهای، کدگذاری، الگویابی و سنخشناسی تحلیل شدند. نتایج نشان میدهند بهرغم برخی آسیبپذیریها، 16 نوع قدرت برای فرزندان شناسایی پذیر است که میتوان آنها را در دو سنخ قدرتهای اکتسابی و قدرتهای منتقلشونده طبقهبندی کرد. این قدرتها عمدتاً ماهیتی وابسته، مشروط، موقت، بالقوه، غیر مشروع، لحظهای، نمایشی و کوتاه-بُرد دارند که باید در شبکه قدرت-وابستگی و نیاز به والدین نگریسته شوند.</em><br /> <strong><br /></strong>
واژههای کلیدی: فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی,قدرت,خانواده,فرزندان نوجوان,مسأله و آسیب اجتماعی
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8095.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8095_bc497d626cabd6f1943889a9de0c9f9a.pdf
دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
تبیین جامعهشناختی تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق در بین زوجین مراجعهکننده به مراکز بهزیستی گیلان.
39
76
FA
رضا
جعفری سدهی
گروه علوم اجتماعی/دانشکده علوم انسانی/دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز
safo1384@gmail.com
حسین
آقاجانی مرساء
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
a_marsa@yahoo.com
امیرمسعود
امیرمظاهری
دانشیار گروه جامعهشناسی دانشگاه آزاد تهران مرکز
a.amirmazaheri@gmail.com
10.22054/rjsw.2016.8096
<strong>چکیده</strong><br /> <em>مطالعه سبک زندگی ابزار ارزشمندی جهت فهم ارزشها و معنای همبسته با آن میباشد زیرا سبک زندگی بهعنوان یکی از ارکان هویتساز در جامعه مدرن، حوزه وسیعی اعم از الگوهای روابط اجتماعی، سرگرمی، مصرف و لباس تا نگرشها، ارزشها و جهانبینی فردی و گروهی را در برگرفته و میتواند بر نگرش افراد نسبت به بسیاری از پدیدهها ازجمله طلاق، اثرگذار باشد.</em><br /> <em>هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای سبک زندگی در ارتباط بین سرمایه فرهنگی - اقتصادی با نگرش به طلاق است.</em><em> چارچوب نظری پژوهش ترکیبی از نظریه وبر، زیمل، چانی، گیدنز و بوردیو میباشد. روش پژوهش پیمایشی از نوع علی-مقایسهای است. نمونه پژوهش شامل 282 نفر از زوجین متقاضی طلاق </em><em>مراجعهکننده به مراکز بهزیستی گیلان </em><em>میباشند که به کمک شیوه نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامههای نگرش به طلاق، سرمایه فرهنگی و اقتصادی و سبک زندگی پاسخ دادند. ارزیابی مدل مفهومی پژوهش با استفاده از تحلیل مسیر با نرمافزار آموس 18 انجام شد. شاخصهای مطلق و نسبی بهدستآمده مدل را تأیید میکنند. به این صورت که تأثیر سرمایه فرهنگی و اقتصادی با واسطه گری سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنیدار است. تأثیر سرمایه فرهنگی بر سبک زندگی معنیدار اما بر نگرش به طلاق معنیدار نیست. در سرمایه اقتصادی این تأثیر برای سبک زندگی معنیدار نیست اما نگرش به طلاق را بهصورت معنیداری تغییر میدهد. همچنین تأثیر سبک زندگی بر نگرش به طلاق معنیدار است.</em><br /> <strong><br /></strong>
واژههای کلیدی: «سبک زندگی» «نگرش به طلاق» «سرمایه فرهنگی» «سرمایه اقتصادی»
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8096.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8096_7a5121ab58dd5090947cc780a76b3092.pdf
دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
مسئولیتپذیری اجتماعی - شرکتی نسبت به کودکان کار شهر تهران (مورد مطالعه: شرکتهای همکار مدیریت شهری).
77
120
FA
زینب
صمیمی فرد
گروه آموزشی مددکاری اجتماعی، رشته مدیریت خدمات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
z.samimii@gmail.com
علی اکبر
تاج مزینانی
استادیار و عضو هیأت علمی گروه تعاون و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
atmazinani@yahoo.com
10.22054/rjsw.2016.8097
<strong>چکیده</strong><br /> <em>مطالعه حاضر به بررسی وضعیت مسئولیتپذیری شرکتهای همکار شهرداری تهران نسبت به کودکان کار و همچنین بررسی چگونگی استفاده و ترویج اصل مسئولیت اجتماعی شرکتی برای کاهش پدیده کار کودک در سطح شهر تهران میپردازد. روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش، روش کیفی است که با تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. برای انتخاب نمونه از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد و مطلعین کلیدی از بین فعالین سازمانهای مردمنهاد، کارشناسان و مدیران و خبرگان دانشگاهی انتخاب شدند. انجام مصاحبهها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت که این امر با انجام 25 مصاحبه محقق شد. برای تحلیل محتوای مصاحبههای انجام شده از روش تحلیل مضمونی استفاده شد که در نهایت پنج مقوله کلی در دو دسته چیستی و چرایی مرتبط با موضوع پژوهش استخراج گردید.</em><br /> <em>مقولات بدست آمده عبارتاند از: سه نسلی شدن پدیده کار کودک، زنجیره تأمین معیوب، زمینه</em><em></em><em>های اثربخشی </em><em>CSR</em><em>، سیاستهای رفاهی- اقتصادی منجر به کار کودک، فقدان بستر مناسب عمل به </em><em>CSR</em><em>. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر ماهیت و علل کار کودک و نحوه ارتباط آن با شرکتهای همکار مدیریت شهری است. علاوه بر این، ماهیت مسئولیت اجتماعی در ارتباط با کودکان کار را تشریح کرده و نشان میدهد که زمینه عمل به مسئولیت اجتماعی برای این شرکتها مهیاست یا خیر.</em><br /> <br /> <strong> </strong>
واژههای کلیدی: مسئولیت اجتماعی شرکتی,کودک کار,مدیریت شهری,شهرداری,شرکتهای همکار مدیریت شهری
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8097.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8097_6055108e5cfdec5c9f1ccfc3ff3415ff.pdf
دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
نقش زنان روستایی در ایجاد کسبوکار سبز (مطالعه موردی دو روستای قلعه قافه بالا و کفش محله استان گلستان)
121
150
FA
اسماعیل
عالی زاد
0000-0002-3375-4832
استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی. (نویسنده مسئول).
aalizad@atu.ac.ir
سارا
بهرامی
دانشآموخته مقطع کارشناسی رشته جامعهشناسی دانشگاه تهران
bahrami.sarah20@gmail.com
10.22054/rjsw.2016.8098
<strong>چکیده</strong><br /> <em>در دهههای اخیر برخی از روستاهای ایران به دلیل مهاجرت مردان بافت زنانه پیدا کردهاند. مهاجرت مردان از روستاها به کلانشهرها عمدتاً به دلایل اقتصادی متعددی ازجمله فقدان شغل مناسب در روستا، درآمدهای پایین، بیکاریهای فصلی، کوچک بودن زمینهای مورد بهرهبرداری و غیره همواره رو به افزایش بوده است. در این رابطه، نقش سیاستگذاریهای اجتماعی مقتضی با این شرایط در ایجاد اشتغال و حمایت از تولیدکنندگان کلیدی در روستاها حائز اهمیت میگردد. در این پژوهش به بررسی نقش زنان در برخی از روستاهای استان گلستان از جمله روستای قلعه قافه بالا و کفش محله پرداخته شده که توانستهاند با استفاده از ارتقای قابلیتهای انسانی، شناسایی منابع جغرافیایی و زیستمحیطی و بهکارگیری دانش بومی موجود در روستا به ایجاد کسبوکار سبز و معیشت پایدار دست یابند. در این پژوهش با اتکاء به رهیافت نظری آمارتیا سن و مفهوم قابلیت انسانی به راهحلهای کاهش فقر و بیکاری در روستاهای موردمطالعه پرداخته شده است. همچنین این پژوهش از روش مطالعه موردی با تکنیکهای مشاهده مشارکتی و مصاحبه عمیق بهرهمند شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که زنان این روستاها پس از سپری کردن مراحل توانمندسازی و با ایجاد گروه، توسعه مشارکت اجتماعی، افزودن ظرفیت عاملیت تغییر، تولید صنایعدستی، ایجاد صندوقهای خُرد روستایی و تغییر الگوی کشت توانستهاند نقش مهمی در کاهش فقر و بیکاری و بازگشت مردان به روستا ایفا کنند.</em><br /> <br />
واژههای کلیدی: کسبوکار سبز,فقر و بیکاری,رویکرد قابلیت انسانی,زنان روستایی,مشارکت,سیاستگذاری اجتماعی
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8098.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8098_800e460b53b44df19a74fdf18703aa95.pdf
دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
مدلیابی معادلات ساختاری اثر سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی در کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران .
151
187
FA
علی اصغر
عباسی اسفجبر
0000000288217620
دانشگاه آزاد اسلامی - واحد بابل
asfajir@hotmail.com
10.22054/rjsw.2016.8099
<strong>چکیده</strong><br /> <em>این مقاله تلاش دارد تا با اتکاء به رابطه تئوریکی و تجربی دو سازه محوری سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی، تأثیر سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران را مطالعه نماید. جنبه نوآوری این تحقیق، کاربردی بودن آن است. این پژوهش از نوع پیمایش و تبیینی است و تکنیک گردآوری اطلاعات آن نیز پرسشنامه است. از بین </em><em>کلیه </em><em>کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران تعداد 148 نفر با روش نمونهگیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1998) با 22 سؤال و در سه بعد (ساختاری، ارتباطی و شناختی)، و پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلد وروث (1951) با 19 سؤال و در چهار مؤلفه (رضایت از ماهیت کار، همکاران، نحوه ارتقاء در سازمان و رضایت از میزان حقوق و مزایا) است. روایی ابزارها بر اساس آلفای کرونباخ برای سرمایه اجتماعی 748/0=</em><em>α</em><em> و رضایت شغلی 839/0=</em><em>α</em><em> بدست آمد. جهت تحلیل دادهها از آزمونهای رگرسیون، </em><em>t</em><em> مستقل و تحلیل واریانس یکراهه و مدلسازی معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج نشان داد که سرمایه اجتماعی بر رضایت شغلی کارکنان ستاد فرماندهی انتظامی استان مازندران تأثیر مثبت و معنادار دارد. تحلیل رگرسیونی و معادلات ساختاری به شکل همسو نشاندهنده تأثیر مثبت و معنادار ابعاد سرمایه اجتماعی (ساختاری، ارتباطی و شناختی) بر رضایت شغلی است. همچنین در سرمایه اجتماعی و رضایت شغلی کارکنان برحسب سابقه کاری تفاوت معناداری وجود ندارد.</em><br /> <strong><br /></strong>
واژههای کلیدی: سرمایه اجتماعی,بعد ساختاری,بعد ارتباطی,بعد شناختی و رضایت شغلی
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8099.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8099_c6b7c25efaac4bbb99590fef2ff1d567.pdf
دانشگاه علامه طباطبایی
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی
2476-6380
2476-6399
3
7
2016
05
21
راهبردهای فرهنگ پذیری و بهداشت روانی مهاجرین افغانستانی در شهرک قائم قم (مطالعهای انسانشناختی).
189
245
FA
حسین
میرزائی
استادیار گروه مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبائی
hossein.mirzaei@atu.ic.ir
10.22054/rjsw.2016.8100
<strong>چکیده</strong><br /> <em>بهداشت روانی افراد، بهخصوص جماعتهای مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آنها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت تواناییها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی میشوند. امر مهاجرت، بهخودیخود موضوع بهداشت روانی را مطرح میسازد، زیرا چالشهایی چون یادگیری زبان جدید، تفاوتهای فرهنگی، ابهام در وضعیت اقتصادی، دوری از سرزمین آباء و اجدادی و ... برای هر مهاجر فرایند فرهنگ پذیری را اضطرابآور میسازد. هرچند به نظر میرسد که همه مهاجرین جهت بهبود وضعیت خود در فرهنگ جدید، تلاشهایی جهت سازگاری بیشتر و بهتر با آن دارند. در عمل، </em><em>هر مهاجر نسبت به شرایط محیطی و شخصیتی خود راهبرد ویژهای را</em><em> برای </em><em>فرهنگ پذیری (انطباق، همانندی، جدایی و حاشیه گزینی)</em><em>انتخاب میکند که پیامدهای هرکدام متفاوت از دیگری است. </em><em>بسته به انتخاب یا تحمیل هرکدام از این راهبردها، میزان آسایش روحی- روانی او در محیط جدید متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، در دو راهبرد اول، مهاجر از آسایش بیشتر و اضطراب کمتر نسبت به دو راهبرد آخر برخوردار خواهد بود. البته توجه به سایر ویژگیهای خود، مانند شخصی، اقتصادی، اجتماعی و بهخصوص وضعیت سرمایه اجتماعی، در این آسایش روانی نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله با استفاده از روشهای انسانشناختی (مصاحبههای ژرفانگر و مشاهدههایحینمشارکت) و با بهرهگیری از چارچوب مفهومی راهبردهای فرهنگ پذیری و سرمایه اجتماعی به جنبههای اساسی مسأله بهداشت و آسایش روانی مهاجرین افغانستانی ساکن در شهرک قائم قم پرداخته شده است.</em><br /> <br />
واژههای کلیدی: بهداشت روانی,سرمایه اجتماعی,فرهنگ پذیری,مهاجرت,مهاجرین افغانستانی
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8100.html
https://rjsw.atu.ac.ir/article_8100_5e5ca6bc1e7f72d12dabd38d4cfb764f.pdf