اسماعیل عالی زاد؛ نیلوفر باغبان مشیری
چکیده
زمینلرزه، تنها در کتب علمی است که به شیوهای عینی فهمیده میشود، درحالیکه در جامعه انسانی در زمینهای اجتماعی معنا مییابد و در ادامه تجربیات تاریخی درک میشود. زمینلرزه سرپل ذهاب در زیست روزمره ساکنانش انقطاع نفسگیری ایجاد میکند و بااینحال در ادامه جریانی قرار میگیرد که قدمتی به طول تاریخ دارد. با حضور در محل و انجام ...
بیشتر
زمینلرزه، تنها در کتب علمی است که به شیوهای عینی فهمیده میشود، درحالیکه در جامعه انسانی در زمینهای اجتماعی معنا مییابد و در ادامه تجربیات تاریخی درک میشود. زمینلرزه سرپل ذهاب در زیست روزمره ساکنانش انقطاع نفسگیری ایجاد میکند و بااینحال در ادامه جریانی قرار میگیرد که قدمتی به طول تاریخ دارد. با حضور در محل و انجام مصاحبههای عمیق با روایان فاجعه مشخص شد که تاریخ اجتماعی منطقه (همزیستی مذاهب گوناگون، تجربه جنگ، اسارت، بمباران شیمیایی، کشتارهای داخلی، نسلکشی، فقر، کولبری، اعدام و سوابق مبارزات سیاسی) در فهم فاجعه طبیعی نقشآفرینی میکند. تجربه زمینلرزه در هویت فردی و جمعی بازماندگان ادغام میشود و با دیگر المانهای حافظه جمعی آنان رابطه برقرار میکند. نظام معرفتی، تجربه زمینلرزه را در خود سامان میدهد و با تحلیل رنجهای جمعی، کنشگری در برابر آن را رقم میزند. نتیجه بررسی نشان میدهد که هراس مشترک مرزنشینان ترس از خیانت، فراموششدن و نادیده گرفتهشدن است. عامل فاجعه، انسانی فهمیده میشود و احساس تعلق به مکان کاهش مییابد. به همین جهت پرورش بستری برای خلق روایات و هویتهای جمعی، شنیده شدن آنها، شناخته شدن آنان توسط یکدیگر و برقراری رابطه معنادار میان آنها به نظر امری حیاتی میرسد.