این نشریه مقالات معتبر در حوزه های ذیل را به چاپ می رساند: مددکاری اجتماعی رفاه اجتماعی سلامت اجتماعی امنیت اجتماعی مسائل اجتماعی هنجارها
ابراهیم احمدی
چکیده
پژوهش-های پیشین دربارۀ رابطۀ دین-باوری و اخلاق به یافته-های ضدونقیض رسیده-اند و این نشان می-دهد که اثر دین-باوری بر اخلاق نمی-تواند مستقیم باشد. پس برای آسیب-شناسی دین-باوری باید دید کدام ویژگی-های دین-باوری در چه شرایطی می-توانند به کدام شکل-های بی-اخلاقی کمک کنند. پژوهش کنونی فرض کرد که انتساب به خدا توجیه بی-اخلاقی-های منفعل (ترک فعل-ها) ...
بیشتر
پژوهش-های پیشین دربارۀ رابطۀ دین-باوری و اخلاق به یافته-های ضدونقیض رسیده-اند و این نشان می-دهد که اثر دین-باوری بر اخلاق نمی-تواند مستقیم باشد. پس برای آسیب-شناسی دین-باوری باید دید کدام ویژگی-های دین-باوری در چه شرایطی می-توانند به کدام شکل-های بی-اخلاقی کمک کنند. پژوهش کنونی فرض کرد که انتساب به خدا توجیه بی-اخلاقی-های منفعل (ترک فعل-ها) را آسان-تر می-کند و سبب می-شود که بی-اخلاقی-های منفعل، پذیرفتنی-تر به نظر بیایند. با هدف آزمون این فرضیه و در یک طرح همبستگی، 499 آزمودنی (230 مرد) با میانگین سنی 37 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل ساکن تهران و کرج گزینش و به گونۀ تصادفی به دو گروه بی-اخلاقی منفعل (که شش داستانک دربارۀ بی-اخلاقی-های منفعل خواندند) و بی-اخلاقی فعال (که شش داستانک دربارۀ بی-اخلاقی-های فعال خواندند) گمارش شدند. دین-باوری با مقیاس باورهای فراطبیعی (جانگ، بلومکه، و هالبرستات، 2013)، و انتساب به خدا و پذیرش بی-اخلاقی با پرسش-نامۀ پژوهشگرساخته اندازه-گیری شد. تحلیل-های رگرسیون نشان داد آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها بیشتر بود، بیشتر از آزمودنی-هایی که دین-باوری آنها کمتر بود، بی-اخلاقی-های منفعل را به خدا نسبت دادند، انتساب به خدا توانست پذیرش بی-اخلاقی را پیش-بینی کند، و دین-باوری پس از کنار گذاشتن واریانس انتساب به خدا با پذیرش بی-اخلاقی رابطۀ منفی داشت. همچنین الگوی میانجی-گری تعدیل-شده نشان داد که انتساب به خدا می-تواند توضیح دهد که چرا دین-باوران، بی-اخلاقی منفعل را آسان-تر می-پذیرند. این یافته-ها نشان می-دهند که باورهای دینی اگر با آموزه-های دینی کامل نشوند می-توانند به بی-اخلاقی کمک کنند.
ابراهیم احمدی
چکیده
پژوهشهای پیشین نشان داده اند که اگر به احساسها، اندیشه ها، و رفتارهای خود از چشم انداز دیگران، و نه از چشم انداز خودمان، نگاه کنیم (یعنی از خود دور شویم)، آسانتر میتوانیم آنها را مهار کنیم، و پژوهش کنونی فرض کرد که اگر برای نام بردن از خود به جای ضمیرهای اول شخص (برای نمونه، «من»)، ضمیرهای غیراول-شخص (برای نمونه، «او») و نام ...
بیشتر
پژوهشهای پیشین نشان داده اند که اگر به احساسها، اندیشه ها، و رفتارهای خود از چشم انداز دیگران، و نه از چشم انداز خودمان، نگاه کنیم (یعنی از خود دور شویم)، آسانتر میتوانیم آنها را مهار کنیم، و پژوهش کنونی فرض کرد که اگر برای نام بردن از خود به جای ضمیرهای اول شخص (برای نمونه، «من»)، ضمیرهای غیراول-شخص (برای نمونه، «او») و نام خود را به کار ببریم، دور شدن از خود و در پی آن مهار خود آسانتر میشود. با هدف آزمون این فرضیه، یک آزمایش مقدماتی و یک آزمایش اصلی انجام شد. آزمایش مقدماتی نشان داد که گروه غیراول شخص بیشتر از گروه اول شخص گزارش داد که خود را از چشم انداز دیگران دیده است. در آزمایش اصلی 86 دانشجوی زن با میانگین سنی 21 سال از دانشگاه پیام نور قم با روش در دسترس نمونه گیری و با روش تصادفی به دو گروه اول شخص (که به رویدادهای اضطراب آور آینده با ضمیرهای اول شخص اندیشیدند) و غیراول-شخص (که به رویدادهای اضطراب آور آینده با ضمیرهای غیراول شخص و نام خود اندیشیدند) گمارده شدند. اضطراب صفتی با آزمون ترس از ارزیابی منفی (لیری، 1983) و اضطراب حالتی با آزمون پژوهشگرساخته اندازه-گیری شد. سپس آزمودنیها یک تعامل اجتماعی انجام دادند و پنج داور به عملکرد اجتماعی آنها نمره دادند. تحلیلهای کوواریانس با اندازه گیری مکرر نشان دادند که اضطراب حالتی گروه غیراول شخص پس از تعامل اجتماعی تندتر از گروه اول شخص کاهش یافت و گروه غیر اول شخص نمره های بهتری در عملکرد اجتماعی گرفت.
ابراهیم احمدی
چکیده
بیشترِ روان شناسان، خوشبختی را زیاد بودن هیجان های خوشایند و کم بودن هیجان های ناخوشایند می دانند، امّا به باور ارسطو، انسان ها زمانی خوشبخت هستند که هیجان هایی را داشته باشند که می خواهند داشته باشند، حتّی اگر آن هیجان ها ناخوشایند باشند. پژوهش کنونی با هدف بررسی این نظریۀ ارسطو، به آزمون این فرضیه پرداخت که ناهمخوانی هیجان هایی ...
بیشتر
بیشترِ روان شناسان، خوشبختی را زیاد بودن هیجان های خوشایند و کم بودن هیجان های ناخوشایند می دانند، امّا به باور ارسطو، انسان ها زمانی خوشبخت هستند که هیجان هایی را داشته باشند که می خواهند داشته باشند، حتّی اگر آن هیجان ها ناخوشایند باشند. پژوهش کنونی با هدف بررسی این نظریۀ ارسطو، به آزمون این فرضیه پرداخت که ناهمخوانی هیجان هایی که فرد دارد و هیجان هایی که می خواهد داشته باشد، با افسردگی رابطۀ مثبت و با بهزیستی رابطۀ منفی دارد. در یک طرح همبستگی، فراخوان شرکت در پژوهش به سی هزار مشترک همراه اوّل و ایرانسل شهر تهران پیامک شد و 1410 نفر (564 مرد) با میانگین سنّی 26 سال در پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش، یک پرسشنامۀ ساختۀ پژوهشگر برای اندازه گیری هیجان های خواسته و داشته، مقیاس افسردگی مرکز پژوهش های همه گیر شناختی، و مقیاس رضایت از زندگی بود. تحلیل های همبستگی و رگرسیون نشان داد که ناهمخوانی مطلق هیجان های خواسته و داشته (که نشان می داد هر آزمودنی تا چه اندازه هیجان های دلخواه خود را تجربه کرده است)، حتّی در آزمودنی هایی که هیجان های خوشایند را بیشتر و هیجان های ناخوشایند را کمتر از آنچه می خواستند تجربه کردند، و حتّی پس از کنترل آماری هیجان های تجربه شده، توانست افسردگی بیشتر و بهزیستی کمتر را پیش بینی کند. پس خوشبختی فقط هیجان های خوشایند نیست، بلکه هر هیجانی، اگر دلخواه ما باشد می تواند به خوشبختی ما کمک کند.