محمد حسین باقر پوری ناجی؛ زینب هاشمی خواه؛ سیدعلیرضا افشانی
چکیده
سالمندان قشری از جامعه هستند که به عنوان جمعیت رو به رشد و همچنین به دلیل ویژگیهای جسمی و سنی خود نیازهای فرهنگی ویژه دارند که نیازمند برنامه و فضای شهری خاصی است. از این رو تحقیق حاضر به دنبال بررسی نیازهای فرهنگی این اقشار میباشد. جهت دستیابی به این اطلاعات از پیمایش و پرسشنامه محقق ساخته بین سالمندان شهر تهران استفاده شد. نمونهگیری ...
بیشتر
سالمندان قشری از جامعه هستند که به عنوان جمعیت رو به رشد و همچنین به دلیل ویژگیهای جسمی و سنی خود نیازهای فرهنگی ویژه دارند که نیازمند برنامه و فضای شهری خاصی است. از این رو تحقیق حاضر به دنبال بررسی نیازهای فرهنگی این اقشار میباشد. جهت دستیابی به این اطلاعات از پیمایش و پرسشنامه محقق ساخته بین سالمندان شهر تهران استفاده شد. نمونهگیری مبتنی بر مناطق 22 گانه شهر تهران به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای صورت گرفت. به این منظور ابتدا در مناطق 22گانه تهران با توجه به حجم 800 نفری (حدود 36 پرسشنامه برای هر منطقه)، تعدادی محله انتخاب و به طور تصادفی با مراجعه به درب منازل، اماکن تجمع سالمندان مثل: پارکها، میادین ترهبار، فروشگاه شهروند و مترو پرسشنامهها پر شد. در نهایت این بررسی نشان داد که اولویت نیازهای این اقشار به ترتیب ذیل میباشد:1- نیاز به آموزش مهارتها و ارتقاء دانش 2- نیازهای تسهیلاتی همایشی3- نیازهای گردشی فراغتی4- نیاز به آموزشهای فرهنگی و هنری 5- نیازهای تفریحی ورزشی 6- نیازهای مذهبی فرهنگی7- نیاز به فضاهای عمومی. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده مهمترین دلایل عدم استقبال سالمندان از مراکز و تسهیلات ایجاد شده فرهنگی به دست شهرداری به ترتیب زیر است:1- عدم اطلاع 2- بیانگیزگی و گرفتاری شخصی3- عدم وجود مراکز فرهنگی در محل سکونت و عدم دسترسی 4- عدم علاقه 5- پایین بودن کیفیت امکانات.
سیدعلیرضا افشانی؛ لیلی بنیاد
چکیده
خشونت از مباحث جهانی بوده که همواره مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک زندگی سلامتمحور با خشونت خانگی است. در این پیمایش از پرسشنامه پوررحیمیان (1393) و از پرسشنامه سبک زندگی لعلی، عابدی و کجباف (1391) برای سنجش متغیر سبک زندگی سلامتمحور استفاده شده است. بدین منظور و جهت پی بردن به رابطه سبک زندگی سلامتمحور ...
بیشتر
خشونت از مباحث جهانی بوده که همواره مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک زندگی سلامتمحور با خشونت خانگی است. در این پیمایش از پرسشنامه پوررحیمیان (1393) و از پرسشنامه سبک زندگی لعلی، عابدی و کجباف (1391) برای سنجش متغیر سبک زندگی سلامتمحور استفاده شده است. بدین منظور و جهت پی بردن به رابطه سبک زندگی سلامتمحور با خشونت خانگی بر اساس فرمول کوکران تعداد384 نفر از زنان متاهل شهر یزد را به روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای و با ابزار پرسشنامه مورد پیمایش قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین سبک زندگی سلامتمحور و خشونت خانگی رابطه معکوس و معنیداری وجود دارد. همچنین بین تمامی ابعاد سبک زندگی سلامتمحور (سلامت جسمانی، ورزش و تندرستی، کنترل وزن و تغذیه، پیشگیری از بیماریها، سلامت روانی، سلامت معنوی، سلامت اجتماعی، اجتناب از داروها و مواد، پیشگیری از حوادث وسلامت محیطی) با خشونت خانگی علیه زنان رابطه معکوس و معنیداری وجود داشت. مدل معادله ساختاری نیز حکایت از تأثیر معکوس سبک زندگی سلامتمحور بر خشونت خانگی داشت و شاخصهای برازش مدل نیز بیانگر مطلوبیت حمایت دادهها از مدل بود. نتایج پژوهش نشانگر اهمیت دو بعد از ابعاد سبک زندگی سلامتمحور است: یکی کنترل وزن و تغذیه و دیگری ورزش و تندرستی. اساساً زنانی که ورزش میکنند حتی اگر مورد خشونت هم واقع شوند بهتر میتوانند روحیه خود را حفظ کرده و همچنان برای جلوگیری از اعمال خشونت به دنبال راهحلهای جدید باشند.
سیدعلیرضا افشانی؛ علی روحانی؛ نگین نعیمی
چکیده
چکیده
در طول تاریخ، مرگ در کنار زندگی بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی از دغدغههای مهم بشری بوده است. در این میان مواجهه با فقدانهای نابهنگام معمولاً سلامت روان، روابط اجتماعی و تعاملات خانوادگی داغدیدگان را دچار نقصان میکند. بااینکه مطالعاتی در ابعاد جمعیت شناختی، آداب و آیین خاکسپاری و بُعد مناسکی آن در علوم اجتماعی انجامشده ...
بیشتر
چکیده
در طول تاریخ، مرگ در کنار زندگی بهعنوان یکی از پدیدههای اجتماعی از دغدغههای مهم بشری بوده است. در این میان مواجهه با فقدانهای نابهنگام معمولاً سلامت روان، روابط اجتماعی و تعاملات خانوادگی داغدیدگان را دچار نقصان میکند. بااینکه مطالعاتی در ابعاد جمعیت شناختی، آداب و آیین خاکسپاری و بُعد مناسکی آن در علوم اجتماعی انجامشده است؛ ولی بهندرت مطالعات جامعهشناسانۀ عمیقی با توجه به زمینههای اجتماعی و فرهنگی در مورد چگونگی مواجهۀ داغدیدگان با فقدانهای ناگهانی، فرایند واسازی خود و نقش شبکههای حمایتی چون بستگان در این فرایند به چشم میخورد. بر این اساس پژوهش حاضر بهمنظور کشف فرایند مواجهۀ داغدیدگان و بستگانشان با فقدانهای غیرمنتظره و نقش بستگان در فرایند واسازی انجام گرفت. برای فهم این فرایند از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینهای برای گردآوری دادهها استفاده شد. بنابراین از داغدیدگان درجه یک که حداقل 4 ماه و حداکثر 4 سال از فوت عزیزانشان میگذشت؛ مصاحبههای ساختار نیافتۀ عمیقی انجام گرفت. تحلیل دادهها نیز همزمان با فرایند گردآوری آن، در سه فرایند کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. سپس جدول مفاهیم و یافتههای تحقیق در قالب خط داستان و مدل پارادایمی ارائه گردید. یافتههای پژوهش نشان داد پیوندی که میان داغدیدگان و بستگانشان برقرار است و مبادلات احساسی و رفتاری نشأت گرفته از آن، پویاییهای خاصی را شکل میدهد، بهگونهای که این پویاییها نشاندهندۀ شکلگیری دوآلیسم انتظارات عاطفی از بستگان در داغدیدگان است که در نهایت به واسازی یا واچینی عاطفی در میان داغدیدگان و بستگانشان منجر میشود.
زکیه ناطقی؛ سیدعلیرضا افشانی
چکیده
چکیده با توجه به افزایش بروز رفتارهای پرخطر در بین جوانان، در این پژوهش ضمن بررسی میزان بروز رفتارهای پرخطر و میزان بیگانگی اجتماعی در بین جوانان شهر مشهد، تأثیر بیگانگی اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در بروز رفتارهای پرخطر مورد سنجش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر ازنظریه عمومی فشار اگینو، همنشینی افتراقی ساترلند، بازدارندگی ...
بیشتر
چکیده با توجه به افزایش بروز رفتارهای پرخطر در بین جوانان، در این پژوهش ضمن بررسی میزان بروز رفتارهای پرخطر و میزان بیگانگی اجتماعی در بین جوانان شهر مشهد، تأثیر بیگانگی اجتماعی بهعنوان یکی از عوامل مؤثر در بروز رفتارهای پرخطر مورد سنجش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر ازنظریه عمومی فشار اگینو، همنشینی افتراقی ساترلند، بازدارندگی اجتماعی هیرشی و گادفردسون و نظریه بیگانگی اجتماعی سیمن بهعنوان چارچوب نظری بهره گرفته شد. این پژوهش در قالب یک پیمایش و بهصورت مقطعی انجام شد. دادههای تحقیق از 384 نفر از جوانان شهر مشهد جمعآوری شد. روش نمونهگیری، خوشهای چندمرحلهای و ابزار سنجش رفتارهای پرخطر، پرسشنامه خطرپذیری جوانان ایرانی بوده است؛ در این راستا، پایایی و اعتبار مقیاس از طریق آلفای کرونباخ و روایی محتوا تأییدشده است. آلفای کرونباخ، در همه سازهها بیشتر از 7/0 بوده و دادهها به کمک نرمافزارهای آماری SPSS و Amos تحلیلشده است. یافتههای پژوهش نشان داد که رفتارهای پرخطر در بین پسران بیش از دختران بوده اما تفاوت معناداری بین بیگانگی اجتماعی پسران و دختران در شهر مشهد وجود نداشته است. همچنین رابطه سن با رفتارهای پرخطر و بیگانگی اجتماعی معنادار نبود. میانگین رفتارهای پرخطر جوانان مجرد در ابعاد گرایش به الکل، گرایش به خشونت، گرایش به رفتارهای جنسی و گرایش به رانندگی پرخطر بیشتر از متأهلین و میانگین میزان بیگانگی اجتماعی در ابعاد احساس انزوای اجتماعی و احساس تنفر از خود نیز بیشتر از متأهلین بوده است. نتایج نشان داد که بین بیگانگی اجتماعی و ابعاد آن با رفتارهای پرخطر و ابعاد آن رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد، بهعبارتدیگر با افزایش میزان بیگانگی اجتماعی، ارتکاب رفتارهای پرخطر نیز افزایش مییابد.