حسین میرزائی
چکیده
چکیده
ایران در چهار دهه گذشته میزبان بزرگترین جمعیت مهاجران خارجی، عمدتاً افغانستانی و عراقی بوده و اکنون نیز پس از پاکستان، دومین کشور پذیرنده مهاجران افغانستانی محسوب میشود. تحصیل، بعد از امنیت و اقتصاد، یکی از عوامل مهم جذب مهاجران افغانستانی به ایران بوده است. مدارس دولتی، دانشگاهها، مؤسسات آموزش عالی، نهضت سوادآموزی، ...
بیشتر
چکیده
ایران در چهار دهه گذشته میزبان بزرگترین جمعیت مهاجران خارجی، عمدتاً افغانستانی و عراقی بوده و اکنون نیز پس از پاکستان، دومین کشور پذیرنده مهاجران افغانستانی محسوب میشود. تحصیل، بعد از امنیت و اقتصاد، یکی از عوامل مهم جذب مهاجران افغانستانی به ایران بوده است. مدارس دولتی، دانشگاهها، مؤسسات آموزش عالی، نهضت سوادآموزی، مدارس خودگردان و مدارس موسسههای خیریه در ایران زمینه تحصیل مهاجران در هر سطحی را ممکن ساختهاند؛ اما این امکانات با دشواریهای اقتصادی، هویتی، سلیقهای و مانعتراشیها، نگرانیهای مذهبی، مخالفتهای ایرانیهای معترض و... گره خورده است. مدارس و دانشگاهها بهترین مکان برای جامعهپذیری و ادغام مهاجران در ایران قلمداد میشوند. بیشک نسل مهاجر تحصیلکرده که بهنظر قصد بازگشت به افغانستان را ندارد، بهتر از نسلی تحصیلنکرده است و تبعات مثبت این سیاستگذاری، بهخصوص از دیدگاه امنیتی، اقتصادی و فرهنگی-اجتماعی، اثرات خود را در جامعه ایران و افغانستان نشان خواهد داد. در این مقاله وضعیت انطباق تحصیلی مهاجران افغانستانی که نیمی از ساکنان شهرک قائم در قم را تشکیل دادهاند، بررسی خواهد شد. برای گردآوری دادهها، پژوهشگر از مصاحبههای عمیق و مشاهدههای همراه با مشارکت یاری گرفته است. این دادهها از بطن پژوهشهایی که به سبک زندگی مهاجران اختصاص داشته است خراج شده و با استفاده از روش کیفی، تجربه آنان در حوزههای تحصیل، شبکههای اجتماعی، اقتصاد و بوروکراسیهای اداری ترسیم شده است.
حسین میرزائی
چکیده
چکیده بهداشت روانی افراد، بهخصوص جماعتهای مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آنها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت تواناییها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی میشوند. امر مهاجرت، بهخودیخود ...
بیشتر
چکیده بهداشت روانی افراد، بهخصوص جماعتهای مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آنها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت تواناییها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی میشوند. امر مهاجرت، بهخودیخود موضوع بهداشت روانی را مطرح میسازد، زیرا چالشهایی چون یادگیری زبان جدید، تفاوتهای فرهنگی، ابهام در وضعیت اقتصادی، دوری از سرزمین آباء و اجدادی و ... برای هر مهاجر فرایند فرهنگ پذیری را اضطرابآور میسازد. هرچند به نظر میرسد که همه مهاجرین جهت بهبود وضعیت خود در فرهنگ جدید، تلاشهایی جهت سازگاری بیشتر و بهتر با آن دارند. در عمل، هر مهاجر نسبت به شرایط محیطی و شخصیتی خود راهبرد ویژهای را برای فرهنگ پذیری (انطباق، همانندی، جدایی و حاشیه گزینی)انتخاب میکند که پیامدهای هرکدام متفاوت از دیگری است. بسته به انتخاب یا تحمیل هرکدام از این راهبردها، میزان آسایش روحی- روانی او در محیط جدید متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، در دو راهبرد اول، مهاجر از آسایش بیشتر و اضطراب کمتر نسبت به دو راهبرد آخر برخوردار خواهد بود. البته توجه به سایر ویژگیهای خود، مانند شخصی، اقتصادی، اجتماعی و بهخصوص وضعیت سرمایه اجتماعی، در این آسایش روانی نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله با استفاده از روشهای انسانشناختی (مصاحبههای ژرفانگر و مشاهدههایحینمشارکت) و با بهرهگیری از چارچوب مفهومی راهبردهای فرهنگ پذیری و سرمایه اجتماعی به جنبههای اساسی مسأله بهداشت و آسایش روانی مهاجرین افغانستانی ساکن در شهرک قائم قم پرداخته شده است.