حسین میرزائی
چکیده
چکیده بهداشت روانی افراد، بهخصوص جماعتهای مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آنها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت تواناییها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی میشوند. امر مهاجرت، بهخودیخود ...
بیشتر
چکیده بهداشت روانی افراد، بهخصوص جماعتهای مهاجر در علوم اجتماعی متأخر از مباحث مجادله برانگیزی است و نقش آن در سبک زندگی افراد و حیات اجتماعی آنها مورد توجه قرار گرفته است. شناخت تواناییها، توان مقابله با فشارهای طبیعی زندگی، سودمندی برای اجتماع، مشارکت جمعی، ازجمله عناصر مهم این بهداشت تلقی میشوند. امر مهاجرت، بهخودیخود موضوع بهداشت روانی را مطرح میسازد، زیرا چالشهایی چون یادگیری زبان جدید، تفاوتهای فرهنگی، ابهام در وضعیت اقتصادی، دوری از سرزمین آباء و اجدادی و ... برای هر مهاجر فرایند فرهنگ پذیری را اضطرابآور میسازد. هرچند به نظر میرسد که همه مهاجرین جهت بهبود وضعیت خود در فرهنگ جدید، تلاشهایی جهت سازگاری بیشتر و بهتر با آن دارند. در عمل، هر مهاجر نسبت به شرایط محیطی و شخصیتی خود راهبرد ویژهای را برای فرهنگ پذیری (انطباق، همانندی، جدایی و حاشیه گزینی)انتخاب میکند که پیامدهای هرکدام متفاوت از دیگری است. بسته به انتخاب یا تحمیل هرکدام از این راهبردها، میزان آسایش روحی- روانی او در محیط جدید متفاوت خواهد بود. بدین ترتیب، در دو راهبرد اول، مهاجر از آسایش بیشتر و اضطراب کمتر نسبت به دو راهبرد آخر برخوردار خواهد بود. البته توجه به سایر ویژگیهای خود، مانند شخصی، اقتصادی، اجتماعی و بهخصوص وضعیت سرمایه اجتماعی، در این آسایش روانی نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله با استفاده از روشهای انسانشناختی (مصاحبههای ژرفانگر و مشاهدههایحینمشارکت) و با بهرهگیری از چارچوب مفهومی راهبردهای فرهنگ پذیری و سرمایه اجتماعی به جنبههای اساسی مسأله بهداشت و آسایش روانی مهاجرین افغانستانی ساکن در شهرک قائم قم پرداخته شده است.